داستان واقعی – خود را چند می فروشید ؟
امروز هم مثل همیشه برای رفتن به دانشگاه مجبور بودم از تاکسی استفاده کنم، سوار تاکسی شدم.درطول مسیر راننده مدام از مشکلات زندگیش می گفت از اینکه اجناس گرون شده و به مردم فشار می آیدو.. وقتی به مقصد رسیدم ۱۰۰۰تومن به راننده دادم تا او ۴۰۰ تومن به من برگرداند. اما او ۳۰۰ تومن به من برگرداند. بهش گفتم: آقا کرایش ۶۰۰ تومونه چرا ۷۰۰ حساب کردی؟ راننده در جواب گفت: ای بابا همه چی گرون شده، کرایه تاکسی چرا گرون نشه؟! بهش گفتم این درست، اما بنزین که گرون نشده! تازشم اگر بخواد کرایه گرون بشه تاکسیرانی نرخ مصوبش رو زیاد می کنه.خودت که نمی تونی هر چی دلت خواست بگیری؟ راننده هم گفت: برو بابا و گازش را گرفت و رفت…