مرحوم سید محمد نصیر آبادی نقل میکند: «هنگامی که آیت الله سید مرتضی کشمیری(ره) در عراق بود، یکی از دوستانم به نام نواب مولوی سید اصغر حسین، به بیماری سختی مبتلا گردید؛ بهطوری که از معالجه نتیجه نگرفت. شبی در عالم رؤیا دیدم در باغ سبز و خرمی هستم و در آن جا قصر با شکوهی وجود دارد. چون در فکر درمان سید اصغر حسین بودم، تصمیم داشتم از آن باغ بیرون آیم، ناگاه صدایی از آن باغ شنیدم که میگفت: کجا میروی؟ گفتم: برای پرستاری از سید اصغر حسین میروم. او گفت: چرا به محضر سید مرتضی کشمیری نمیروی تا برای سید اصغر دعا کند؟ گفتم: او در کجاست؟ گفت: در میان همین قصر است. در عالم خواب به طرف قصر رفته و وارد قصر شدم سید مرتضی را در مصلای قصر دیدم.
سلام کردم، جواب سلام مرا داد و لبخند زد. عرض کردم: برای شفای سید اصغر حسین دعا کنید. ایشان دعا کرد من از قصر بیرون آمادم. ناگاه از خواب بیدار شدم. دریافتم که اول اذان صبح است. وضو گرفتم و نماز خواندم و سپس به خانه سید اصغر حسین رفتم. دیدم آیت الله سید مرتضی کشمیری (ره) به عیادت ایشان آمده و در کنار بستر سید اصغر حسین نشسته است، ماجرای خواب خود را برای آقا نقل کردم و تقاضای دعا برای شفای سید اصغر حسین نمودم، سید مرتضی گریه کرد و فرمود: شاید شخص دیگری را دیده ای و به من فرمود: موضوع را مخفی بدار. برای شفای سید اصغر حسین دعا کرد، بهطوری که او همان روز شفای کامل پیدا کرد
***
ازهمسرمرحوم آیت الله کشمیری(ره) نقل شده است که میفرمود:ایشان برای زیارت حضرت امیرعلیه السّلام یک جور ابهت وبزرگواری خاصی قائل بودند.به زیارت امین الله وزیارت عاشوراخیلی علاقه داشتندمخصوصا زیارت امین الله. درخواب هم زیارت امین الله میخواندند؛یعنی خواب بودندهمینطور زیر لب امین الله میخواندند.
حال نمیدانم چه حالتی داشتند شاید همان موقع رفته بودند حرم وبرای حضرت امیرعلیه السّلام زیارت میخواندند.