انا مجنون الحسین
برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید
چرا چهارده قرن گریه برای اباعبد الله
گاهی اوقات برای پاسخ به شبهاتمان عوض اینکهآنها را ریشهای حل کنیم، به این طرف و آن طرف میزنیم و عاقبت هم آرام نمیشویم؛مثل دلاّکی که به جای اینکه تیغ کُندِ خودش را عوض کند، میگفت: «پول میدهم، نانمیخرم و میخورم تا زور بیشتری بزنم!»
یکی از شبهاتی که درباره واقعه عاشورا مطرحمیشود آن است که چرا شیعه پس از چهارده قرن که از این حادثه میگذرد، گریه و ماتمسرایی میکند؟ این نوشتار به قصد پاسخ ریشهای به این شبهه، سامان یافته است تا بهخواست الهی، جوابی مستدل به این شبهه ارائه شود.
خرت مهمترین بُعد زندگی
ابتداءً باید بدانیم که اصلیترین، جدیترین،حقیقیترین و مهمترین بُعد زندگی انسانها در جهان آخرت است. آیات شریف قرآن، حیاتدنیا را کم، قلیل، ناچیز و بازی معرفی میکند و آخرت را اصیل میشمارد: «تُرِیدُونَعَرَضَ الدُّنْیَا وَاللّهُ یُرِیدُ الآخِرَهَ».۱ تأکید و اصرار قرآن بر توجه انسانبه آخرت، گواه اصالت و حقیقت آخرت است و فراموشی آخرت، موجب خسران و عذاب؛ «لَهُمْعَذَابٌ شَدِیدٌ به ما نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ».۲
نکته دیگر، این که اهمیت دین به تبع اهمیت آخرتخواهد آمد؛ به این معنا که جدیترین و اصلیترین بُعد زندگی انسان باید با عملساخته شود؛ اما چگونه؟ چه چیزهایی آخرتمان را آباد و چه امور و اعمالی آخرتمان راویران میکند؟ متصدی پاسخ به این سؤالات، دین است. دین یعنی مجموعه دستوراتی درحوزه اعتقاد و عمل که التزام به آنها، باعث سلامت، امنیت و آبادانی آخرت ما میشودو توسط نبیمکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اهلبیت عصمت علیهمالسلام بهدست ما رسیده است.
مروری بر حوادث پس از رحلت
نکته دیگر که در رابطه با پاسخ به این شبههلازم است دانسته شود، اتفاقاتی است که بعد از وفات۳ پیامبر شریف اسلام رخ نمود، کهسیاهترین برگ تاریخ را رقم زد و آن، غصب خلافت و روی کار آمدن معاویه، بنیامیه وبنیعباس بود. اینکه معاویه را به تنهایی و کنار بنیامیه ذکر نمودیم ـ با آنکه اوجزء بنیامیه بود ـ از این جهت است که وی به تنهایی در نابودی دین و راه اندازیکارخانه جعل احادیث دروغین، سهم بزرگی داشت؛ همانطور که سهم بزرگی از عذاب برزخ وقیامت، برای اوست.۴
ابن ابیالحدید و از او قدیمیتر در مسعودیمروج الذهب و از این دو قدیمیتر، ابن بکار از مطرف فرزند مغیره بن شعبه ـ فرماندارمعاویه در کوفه ـ نقل میکنند که پدرم هر شب، وقتی به خانه میآمد، از کیاست وفراست معاویه با آب و تاب حرف میزد؛ اما یک شب از نزد معاویه آمد، حرفی نزد و غذانخورد، وقتی از او علت حرف نزدنش سؤال شد، گفت: من به معاویه گفتم: «تو اکنون دراوج قدرت هستی، خوب است کمی به بنیهاشم لطف کنی. اینها عمو زادههای تو هستند» معاویه گفت: «هرگز! ابابکر و عمر و عثمان به حکومت رسیدند و این همه زحمت کشیدند،اما وقتی مردند نامشان هم مُرد؛ در حالیکه نام فرزند ابوکبشه ۵ - یعنی پیامبر خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم - را هر روز، پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام به فریاد(اذان)، بانگ میزنند و به بزرگی یاد میکنند. نه! به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست،مگر اینکه این نام را دفن کنم و این ذکر و یاد را به خاک بسپارم».
امام حسین علیه السلام قیام کرد، پاره پارهشد، علی اصغر و علیاکبر و جگر گوشههایش، جلوی چشمان او تشنه، گرسنه و خسته شهیدشدند، تا دین خالصی که رسول اکرم صلیاللهعلیه و آله و سلم برای بشریت آوردهبود، همانطور به نسل بعدی برسد و راه وصول به توحید، محبت، بندگی خدا و در یک کلمه،راه آخرت همچنان باز بماند
قیام امام حسین علیه السلام ، عامل بقایدین
قطعاً اگر قیام امام حسین علیه السلام نبود،معاویه در این راه به موفقیت میرسید و این نام مقدس را دفن میکرد؛ لذا رسول گرامیاسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «حسین منی و أنا من حسین»؛ جمله اول، یعنیحسین از ذرّیه من و فرزند دختر من است؛ اما جمله «من از حسینم» یعنی چه؟ رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم یعنی نبوتش و آنچه برای نجات بشریت از طرف خدا آورده ودفن این امور، یعنی دفن نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ؛ اما امام حسین علیهالسلام با قیامش نگذاشت دین رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم یعنی همه آن چیزیکه ایشان بیست و سه سال برای تثبیت آن، خون جگر خورد و جنگید، دفن شود. امام حسینعلیه السلام قیام کرد، پاره پاره شد، علی اصغر و علیاکبر و جگر گوشههایش، جلویچشمان او تشنه، گرسنه و خسته شهید شدند، تا دین خالصی که رسول اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم برای بشریت آورده بود، همانطور به نسل بعدی برسد و راهوصول به توحید، محبت، بندگی خدا و در یک کلمه، راه آخرت همچنان باز بماند.
همانطور که نمیتوان با طراحی و نقشه غلط و بامصالح غیر مناسب، بنایی را در دنیا استوار کرد، همانطور هم نمیتوان با دین غلط وتحریف شده، آخرت را آباد کرد. همه ائمه علیهمالسلام در این جهت، زحمات فراوانیکشیدند ولی رنج و سختی امام حسین علیه السلام از همه بیشتر و آشکارتر بود.
و توی خواننده این سطور! زمانی این مطالب بهرایت بهتر قابل درک است که با تقوا و یاد مرگ، آخرت در قلبت عظیم شود و وجه همّت توو جهت اعمالت برای آخرت باشد. اگر اینطور شود، دیگر برای گریه کردن برای ائمهعلیهمالسلام خصوصاً امام حسین علیه السلام احتیاج به روضه خواندن هم نداری؛ چهرسد به اینکه سؤال کنی چرا باید برای امام حسین علیه السلام گریه کنیم؟
وقتی آخرت برایت مهم شد و فهمیدی که زندگی ابدیو اصلی در آخرت است و باید آنرا آباد کنی و در این مسیر، احتیاج به دستور العملداری، احساس نیاز به دین صحیح را خواهی فهمید؛ دینی که بتواند نیاز بندگی تو راتأمین و روح تو را در راه بندگی، سیراب و کامل نماید. آنگاه با مطالعه تاریخمییابی که این دین، با ریختن خونهای ائمه علیهمالسلام و خصوصاً امام حسین علیهالسلام و هم چنین زحمات و آوارگی علمای شیعه، اکنون به دست تو رسیده است. آن زمان،دردهای اهلبیت علیهمالسلام که برای رساندن دین و حفظ و سلامت آن بود، قلبت رامیفشارد و با خود فکر خواهی کرد که برای بهشت رفتن من، فرق امیر المومنین علیهالسلام شکافته شد، سر امام حسین علیه السلام بر نیزه رفت، امام موسیکاظم علیهالسلام در چاه، زندانی شد و هزاران عالم شیعی خون جگرها خوردند تا راه بهشت رفتنما باز بماند.
با غفلت از آخرت، احساس نیاز به دین از بینمیرود و در این صورت قیام امام حسین علیه السلام ، مفهومی نخواهد داشت. ریشه حلمسأله، در توجه به آخرت است و اگر آخرت، مهم شود، بقیه امور حل خواهد شد
اینجاست که قلبت درد خواهد گرفت و اشکت جاریخواهد شد؛ بدون اینکه کسی روضهای بخواند. اینجاست که قدر مرجع تقلید خودت را خواهیدانست و از صمیم قلب به علمای دین ارادت پیدا خواهی کرد. اینجاست که معنی آیه « ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»۶ را خواهی دانست که ائمه فرمودند: «نعیم، ماییم». یعنی خدا از ما خواهد پرسید که بهترین بندگان من پاره پاره شدند؛هزاران عالم چه سختیها که متحمل نشدند تا دین، به دست تو برسد و تو آخرتت را،زندگی حقیقی و ابدی خود را بسازی؛ اما تو چه کردی؟ به دنیا مشغول شدی و تمام همتتو، دنیای تو شد به گونهای که از آخرت، غافل شدی؛ لذا نفهمیدی که چرا ائمه در راهحفظ دین، این قدر مصائب را تحمل کردند.
با غفلت از آخرت، احساس نیاز به دین از بینمیرود و در این صورت قیام امام حسین علیه السلام ، مفهومی نخواهد داشت. ریشه حلمسأله، در توجه به آخرت است و اگر آخرت، مهم شود، بقیه امور حل خواهد شد.
نتیجه:
شبهات را باید با نگاهی ریشهبینانه و نهسطحینگرانه پاسخ گفت چه آنکه اگر دلیل خصم را باطل کردی او می تواند برای مدعایخود دلیل دیگری دست و پا سازد اما اگر مبنای وی را سست کردی و زیر بنای فکری اش راویران ساختی آنگاه هیچ بنایی بر مبنای لرزان نمی پاید؛ آن طرف قضیه نیز صادق استیعنی برای تقویت یک ایده و باور درست باید شالوده آن عقیده را محکم کرد؛ به همیندلیل در پاسخ به علل ماتم سرایی و اشک بر واقعه عاشورا، بدین نکته توجه می دهیم کهبا بینشی عمیقانه، آخرت را مهمترین جنبه حیات بشری می دانیم که به تبع آن، حقیقتیبه نام دین اهمیت می یابد. قیام حسینی ، عامل بقای این حقیقت بوده و هست.
۱. سوره انفال/۶۷.
۲ . سوره ص/۲۶.
۳ . بلکه به قول درستتر؛ شهادت؛ چون نبی مکرماسلام مسموم شدند.
۴ . ما نمیتوانیم در این صفحات محدود، اینمسأله را شرح دهیم که چطور جریان غصب خلافت و استیلای معاویه در سال ۴۰ هجری باعثنابودی و واژگونی دین شد. فقط خوانندگان را به خواندن کتاب «نقش ائمه در احیایدین»، تألیف علامه مرتضی عسگری، توصیه مینماییم؛ خواندن این کتاب برای تحکیم وتثبیت اعتقادات در بعد امامت از ضروریات است.
۵ . لقبی که کفار قریش از روی طعنه به نبی مکرماسلام دادند.
۶ . سوره تکاثر/۸.
منبع: ashuora.ir