loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 297 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

عکس گریم و ظاهر جدید سحر قریشی

فیلم قربان محمدپور با بازی محمدرضا شریفی‌نیا، سحر فریشی و فاطمه گودرزی کلید خورد.

موضوع این فیلم ازدواج موقت است و پیش‌بینی می‌شود برای حضور در جشنواره فجر آماده شود.نخستین عکس از سحر قریشی در فیلم ” آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند” را در ادامه ببینید.

221338_683

مدیر سایت بازدید : 245 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

چهار مار کبری از یک کودک هندی مراقبت و پرستاری می‌کنند.

13920815000732 PhotoA مارهای پرستار از کودک + عکس

به گزارش اصفهان شرق، چهار مار کبرای خیلی خطرناک مسئول نگهداری از یک نوزاد هندی هستند. فیلمی از این ماجرا در یوتیوب گذاشته شد و کاربران متعددی نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند.

وقتی کاربران به این رفتار غیر مسئولانه اعتراض کردند، والدین کودک اظهار داشتند این مارها خطری ندارند زیرا دندان هایشان کشیده شده است.

13920815000730 PhotoL مارهای پرستار از کودک + عکس

مدیر سایت بازدید : 221 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم !

امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم گوش بدین قضیه دستگیرتون میشه …
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و… خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید…

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و … دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!

ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره …

دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!

حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!

یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! … اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!

تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! اون حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!

همیشه مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و بد جور کتک بخورید که حتی نتونید دیگه به این سادگیا روبراه بشین …

تعداد صفحات : 207

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 71
  • تعداد اعضا : 1181
  • آی پی امروز : 513
  • آی پی دیروز : 1009
  • بازدید امروز : 928
  • باردید دیروز : 5,997
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 928
  • بازدید ماه : 141,447
  • بازدید سال : 2,132,176
  • بازدید کلی : 8,331,478