loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 452 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

پرچم گنبد

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

داستانمردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی‌رفت

شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد ومدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارتحضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرتسلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که ازبزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

 

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریحرا ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند ودستشان به حرم مطهر نمی‌رسد

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هرچه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من کهبرای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکرواجب است

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس ازجا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانهخارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که بهدر صحن مطهر رسید .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان،مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و بارنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این کهوارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسیکه در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواقرسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچهمرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِسیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیهالسلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و بهشهیدان راه حق پیوست

منبع:

داستان‌های علوی، ج۴، ص۲۱۰/ دارالسلام عراقی، ص۳۰۱.

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 497 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

سلام میکنم به همه ی دوستای عزیزم
راستش برای اولین بار یه طرح مذهبی طراحی کردم.قبل این هم طراحی هایزیادی کرده بودم ولی همشون به صورت مونتاژ و میکس و یک تغییر کوچولو روی تصاویربود.اینکه گفتم اولین طراحی به این معنی که کاملا کار مال خودمه برا تک تک و حرفحرف و تیکه تیکه طرح وقت گذاشتم البته به جز یه تقلید کوچولویی که در قسمت کادرتصویر کردم ولی در کل در مدت سه ساعت و خورده ای این طرحو زدم

این طرحو به خاطر نزدیک بودن به سالروز میلاد امام علی عزدم و هدیه میکنم به ایشون

بانظراتون خوشحالم کنین

 

این پست در تاریخ خردادماه 91 زده شده و به مناسبت عید غدیر 92 بالا آمد یاعلی...

التماس دعا

برای مشاهده تصاویر با سایز اصلی روی متن مورد نظر کلیک کنید:

تصویر شماره ۱

تصویر شماره ۲

تصویر شماره ۳

تصویر شماره ۴

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 297 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

سفر مجازی به کربلا

باذکر یک صلوات دانلود کنید-التماس دعا

نظر یادتون نره

شما در این تصویر از جهت قبله روبروی مرقد مطهر ایستاده اید و می توانید شاهد رواقپشت سر و زوایای مختلف حرم مطهر و سقفهای رواق و زاوایای شرقی و غربی حرم مطهرباشید.

دانلود

 

 

شما در این تصویر در گوشه شمال غربی صحن مطهر ایستاده و گنبد روبرو شما قرار دارد.شما می توانید گوشه هایی از تمام دیوارهای پیرامونی حرم مطهر را در حالیکه مجاورمهمانسرای حرم مطهر ایستاده اید مشاهده نمائید.

دانلود

 

 

شما در این تصویر در زاویه جنوب غربی صحن شریف حرم مطهر حضرت عباس(عليه السلام) ایستاده اید و شاهد گلدسته های حرم مطهر قبل از تذهیب و تزئین با مینا هستید . اکنون شما مجاور درب حرم مطهر به نام امام حسن مجتبی(عليه السلام) ایستادهاید.

دانلود

 

 

شما در این تصویر در ضلع جنوبی صحن مطهر حضرت عباس(عليه السلام) و کنار درب قبلهصحن ایستاده اید و می توانید ایوان طلای حرم مطهر را مشاهده نمائید.

دانلود

 

 

دانلود

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 379 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

کربلا

برای مشاهده تصویر با سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

حضور انبیا(ع)در سرزمین کربلا

مرحوم شوشتری می‌نویسد: ورود به زمین کربلا باعث حزن و رقّت است چنانکه نسبت بهجمیع انبیاء واقع شد چون روایت شده که همه پیامبران به زیارت کربلا توفیقیافته‌اند: «همه انبیاء زیارت نمودند آن مقام شریف را و در آن توقف کرده و گفتند: ای زمین تو مکانی پر خیر هستی در تو دفن خواهد شد ماه تابان امامت.» (۱)

هریک از پیامبران که وارد کربلا می‌شدند صدمه‌ای بر ایشان وارد می‌شد، و دلتنگ ومهموم می‌گردیدند. پس علت را از خداوند سؤال می‌نمودند. خداوند وحی می‌فرمود که اینزمین کربلاست و در آن حضرت حسین (علیه‌ا‌لسلام) شهید خواهد شد.(۲)

۱- چوناهل بیت وارد کربلا شدند ام کلثوم عرض کرد: ای برادر این بادیه هولناکی است که ازآن خوف عظیم بر دلم جا گرفته؟!

حضرت حسین علیه السلام فرمود: بدانید که مندر وقت عزیمت از جنگ صفین با پدرم امیرالمومنین (علیه السلام) وارد این زمین شدیم. پدرم فرود آمده سر در کنار برادرم گذارده ساعتی در خواب رفت و من بر بالین او نشستهبودم ناگاه پدرم مشوش از خواب بیدار شد و زار زار می‌گریست. برادرم سبب آن را پرسیدفرمودند: ‌در خواب دیدم که این صحرا دریایی پر از خون بود و حسین من در میان آندریا افتاده دست و پا می‌زند و کسی به فریاد او نمی‌رسید.

سپس رو به من کردهفرمود: ‌«ای حسین چگونه خواهی بود هرگاه برای تو در این زمین چنین واقعه‌ای رودهد؟»

گفتم: صبر می‌کنم و به جز صبر چاره‌ای ندارم.(۳)

۲- هنگامی کهحضرت آدم به زمین فرود آمد حوا را ندید دنبال او می‌گشت تا از کربلا گذر نمود بدونسبب غمگین شده سینه‌اش تنگ گردید و چون به محل شهادت امام حسین (علیه السلام) رسیدپایش لغزید و بر زمین افتاد و خون از پایش جاری شد.

سر به آسمان بلند کرد وعرض نمود: خداوندا آیا گناهی از من صادر شد که مرا به آن معاقب فرمودی؟ من همه زمینرا گشتم و مثل این زمین به من بدی نرسید.
هنگامی که حضرت آدم به زمین فرود آمدحوا را ندید دنبال او می‌گشت تا از کربلا گذر نمود بدون سبب غمگین شده سینه‌اش تنگگردید و چون به محل شهادت امام حسین (علیه السلام) رسید پایش لغزید و بر زمین افتادو خون از پایش جاری شد.

خداوند به او وحی نمود که ای آدم گناه نکردی ولکنفرزندت امام حسین (علیه السلام) در این مکان از روی ستم کشته می‌شود. خون تو بهموافقت خون او جاری شد.

عرض کرد: قاتل او کیست؟‌ وحی آمد: ‌قاتلش یزید،ملعون اهل آسمان‌ها و زمین است. آدم گفت: ‌ای جبرئیل “درباره قاتل آن حضرت” چهکنم؟‌

گفت: او را لعن کن. پس آدم چهار بار او را لعن کرد و به سوی عرفاتروانه شد پس در آنجا حوا را یافت.(۴)

۳- هنگامی که حضرت نوح سوار کشتی شدتمام جهان را سیر نمود. وقتی به کربلا رسید طوفانی شد (و آن کشتی به تلاطم افتاد) ونوح از غرق شدن ترسید به پروردگار خود عرض کرد: خدایا همه دنیا را گشتم چنین حالتیمثل این زمین به من دست نداد!

جبرئیل نازل شد و فرمود: ای نوح در این محلحضرت حسین(علیه السلام) فرزندزاده محمد (صلی الله علیه و آله) خاتم انبیاء و فرزندعلی (علیه السلام) خاتم اوصیاء کشته می‌شود.

پرسید: ای جبرئیل قاتل او کیست؟پاسخ داد: قاتل او ملعون هفت آسمان و زمین می‌باشد. پس نوح چهار مرتبه او را لعنکرد سپس کشتی سیر نمود تا به جودی رسید و در آنجا مستقر شد.(۵)

۴- حضرتابراهیم چون از کربلا عبور کرد اسبش لغزید و از اسب افتاد سرش شکسته و خون جاری شد. پس شروع به استغفار نمود و عرض کرد: خدایا چه گناهی از من صادر شد؟

جبرئیلنازل شد و گفت: ای ابراهیم گناهی از تو سر نزده لکن در این زمین فرزندزاده خاتمپیامبران و فرزند (علی علیه السلام) خاتم اوصیاء کشته می‌شود از این جهت خون توجاری شد تا موافق با خون آن جناب گردد.(‌۶)

۵- هنگامی که اسماعیل گوسفندانخود را برای چرا به کنار فرات فرستاد چوپان به او خبر داد چند روز است که گوسفندانآب نمی‌آشامند! اسماعیل از خداوند سبب آن را پرسید جبرئیل نازل شد و گفت:‌ ایاسماعیل از گوسفندانت سؤال کن سبب آن را می‌گویند .

به آنها فرمود: چرا ازاین آب نمی‌آشامید؟ به زبان فصیح گفتند: «به ما خبر رسیده که فرزندت حسین (علیهالسلام) فرزندزاده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در اینجا با لب تشنه کشتهمی‌شود و ما به جهت حزن بر او از این شریعه آب نمی‌نوشیم

اسماعیل دربارهقاتل آنجناب سؤال کرد گفتند: آن حضرت را ملعون اهل آسمان‌ها و زمین و تمام خلائقمی‌کشد پس اسماعیل قاتل آن بزرگوار را لعنت کرد.(۷)

۶- روایت شده که سلیمانبه فرش خود می‌نشست و در هوا سیر می‌کرد. روزی هنگامی که در حرکت بود به زمین کربلارسید. باد بساط او را سه دور به هم پیچانید به طوری که سلیمان ترسید سقوط کند پسباد آرام شد و فرش در زمین کربلا فرود آمد.

سلیمان به باد گفت: برای چه (اینکار را کردی و) فرود آمدی؟‌ گفت: در این موضع حسین (علیه‌السلام) کشته می‌شود .

پرسید: حسین کیست؟‌ باد گفت: ‌حسین فرزندزاده محمد مختار (‌صلی الله علیهو آله) و فرزند علی حیدر کرار می‌باشد. سؤال کرد: قاتل او کیست؟‌ گفت: ملعون اهلآسمان‌ها و زمین، یزید می‌باشد. سلیمان دست برداشت و یزید را لعن و نفرین نمود و جنو انس آمین گفتند.

پس باد وزید و به بساط سیر خود ادامهداد.(۸)

جبرئیل نازل شد و فرمود: ای نوح در این محل حضرت حسین(علیه السلام) فرزندزاده محمد (صلی الله علیه و آله) خاتم انبیاء و فرزند علی (علیه السلام) خاتماوصیاء کشته می‌شود.

پرسید: ای جبرئیل قاتل او کیست؟ پاسخ داد: قاتل اوملعون هفت آسمان و زمین می‌باشد. پس نوح چهار مرتبه او را لعن کرد سپس کشتی سیرنمود تا به جودی رسید و در آنجا مستقر شد.

۷- روزی حضرت موسی (علیه السلام) با یوشعه بن نون سیر می‌کرد چون به زمین کربلا رسید کفش آن جناب پاره و بند آن بازشد و خار به پای او نشست و خون جاری گشت. عرض کرد: خدایا چه گناهی از من سر زد کهمبتلا شدم؟ .

ه او وحی شد که در این موضع حسین (علیه السلام) کشته و خون اوریخته می‌شود و لذا خون تو به موافقت خون وی جاری گردید. عرض کرد: پروردگارا حسینکیست؟‌ خطاب آمد: ‌او فرزندزاده محمد مصطفی و پسر علی مرتضی است .

پرسیدقاتل او کیست؟‌ گفته شد: او ملعون ماهیان دریا و وحشیان صحرا و پرندگان هواست. موسیعلیه السلام دست برداشت و بر یزید لعن و نفرین کرد و یوشع آمین گفت آنگاه به دنبالکار خود روان گشت.(۹)

۸- روزی که حضرت عیسی (علیه السلام) با حواریون دربیابان سیاحت می‌کردند گذرشان به کربلا افتاد. شیری غرّان را دیدند که راه را برایشان بسته است. حضرت عیسی پیش آمد و فرمود:‌ ای شیر چرا در این جاده نشسته‌ای ونمی‌گذاری عبور کنیم؟ آن شیر به زبان فصیح گفت:‌ «من راه را برای شما باز نمی‌کنمتا این که بر یزید کشنده حسین علیه السلام لعن کنید

حضرت عیسی فرمود: حسینکیست؟ شیر گفت: او فرزندزاده محمد پیامبر امی و پسر علی ولی خداست .

فرمود: ‌قاتل او کیست؟ گفت: قاتل وی ملعون تمام حیوانات وحشی و گرگان و درندگان خصوصا درروزهای عاشورا است.

پس حضرت عیسی دست برداشت و بر یزید لعن و نفرین کرد وحواریین آمین گفتند. پس شیر از راه دور شد و ایشان گذشتند.(۱۰)

مرحوممازندرانی حایری ذیل این قضیه می‌نویسد: حضرت عیسی و حواریون گریستند و بر قاتل آنحضرت لعن کردند. و حضرت عیسی فرمود: ‌یا بنی‌اسرائیل بر قاتل حسین (علیه السلام) لعن کنید و اگر زمانش را درک کردید از پای ننشینید “همراه او جهاد کنید” چون شهیدشدن با او مانند شهادت با انبیاء است. (‌۱۱)

زیارت کردن سایر انبیاء عظامکربلای مقدسه را بر همین منوال بوده است.

۹- ام سلمه (رضی الله عنها) گوید: ‌شبی رسول خدا از نزد ما بیرون رفت و مدتی دراز از چشم ما ناپدید شد پس آشفته‌حال وغبارآلود به خانه آمد در حالی که دست شریفش را بسته بود. عرض کردم یا رسول الله چهشده است که شما را پریشان و گردآلود می‌بینم‌؟‌
حضرت اسماعیل به گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی‌آشامید؟ به زبان فصیح گفتند: «به ما خبر رسیده که فرزندت حسین(علیه السلام) فرزندزاده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در اینجا با لب تشنه کشتهمی‌شود و ما به جهت حزن بر او از این شریعه آب نمی‌نوشیم.

فرمود: در اینزمان به موضعی از عراق که کربلا گویند مرا سیر دادند محل کشته شدن فرزندم حسین وگروهی از فرزندان و اهل بیتم به من نشان داده شد من پیوسته خون ایشان را از آنجا برمی‌گرفتم و آن خون‌ها در دست من است سپس حضرت دست خود را به طرف من گشود و فرمود:‌ آن را بگیر و حفظ کن .

پس آن را که شبیه خاک سرخ بود گرفتم و در شیشه‌اینهادم و سر آن را بستم و از آن نگهداری می‌کردم .

چون حسین (علیه السلام) ازمکه به سمت عراق رهسپار شد هر روز و شب آن شیشه را در آورده می‌بوئیدم و به آن نگاهمی‌کردم و برای مصیبت‌های حضرتش می‌گریستم.

چون روز دهم محرم رسید (همانروزی که در آن روز حضرت شهید شد) آن را در اول روز بیرون آوردم به همان حال بودوقتی در آخر روز آن خاک دیدم، خونی تازه در آن یافتم. پس در خانه خود فریاد کشیدم وگریستم ولکن از ترس این که دشمنان در مدینه صدایم را بشنوند و در شماتت ما شتابکنند اندوه خود را فرونشاندم و پیوسته آن روز و ساعت را در نظر داشتم تا خبر شهادتآن جناب به مدینه رسید و حقیقت آنچه دیده بودم آشکار گردید.(۱۳)

۱۰- شیخصدوق رحمه الله به سند معتبر از ابن عباس روایت کرده که گفت:‌ در خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بودم هنگامی که به جنگ صفین می‌رفت چون در نینوا که در کنار فراتاست منزل کرد با صدای بلند فرمود:‌ ابن عباس آیا این موضع را می‌شناسی؟‌ گفتم:‌ نه یا امیرالمؤمنین. فرمود: اگر این موضع را همچون من شناختی از آن گذر نمی‌کردی تاهمانند من گریه کنی.

آن بزرگوار بسیار گریست تا آن که ریش مبارکش تَر شد واشک بر سینه‌اش جاری گشت و ما نیز گریان شدیم و حضرت فرمود:‌ آه آه مرا با آل ابیسفیان چکار؟ مرا با آل حرب چه می‌شود؟‌ که حزب شیطان و اولیاء کفرند؟ صبر کن یااباعبدالله که به پدرت رسید از آنها مثل آنچه به تو خواهد رسید. پس آب طلب نمود ووضو گرفت و مقداری نماز خواند. بعد از نماز نیز همان سخنان را می‌فرمود و می‌گریستتا این که ساعتی به خواب رفت چون از خواب بیدار شد فرمود: یابن عباس عرض کردم: ‌درخدمتم .

فرمود: آیا خبر دهم به تو آنچه اکنون در خواب دیدم؟‌عرض کردم: پیوسته دیده شما در استراحت باد و آنچه دیدی خیر است یا امیرالمومنین .

فرمود دیدم گویا مردانی چند از آسمان به زیر آمدند که پرچم‌های سفید دردست و شمشیرهای براق و درخشنده حمایل نموده گرد این زمین خطی کشیدند سپس دیدم گویااین درختان خرما شاخه‌هایشان را به زمین می‌زنند و خون تازه از آنها می‌چکد و حسینفرزند و پاره‌ی تن و نور دیده‌ام در میان آن خون‌ها غرق شده و فریاد و استغاثهمی‌کند و کسی به داد او نمی‌رسد و گویا آن مردان نورانی که از آسمان آمده بودند اورا صدا می‌کردند و می‌گفتند: «ای آل رسول صبر کنید که شما به دست بدترین مردم کشتهمی‌شوید و اینک بهشت مشتاق توست ای ابا عبدالله
در خانه خوابیدم به ناگاهبیدار شدم دیدم از آن خون تازه روان است و جیبم پر از خون شده است. من نشستم و گریهکردم و گفتم:‌ به خدا حسین علیه السلام شهید شده است بخدا سوگند که علی علیه السلامدر هیچ سخنی به من دروغ نگفت. و هیچ خبری به من نداد مگر این که واقع شد چون رسولخدا به او چیزهایی خبر می‌داد که به غیر او نمی‌فرمود.

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 309 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

یاحسین

 برای مشاهده تصویر با سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

حسین(علیه السّلام)؛ وجه الله

کلام الهی، بیانگر راز دیگری از رازهایماندگاری امام حسین(علیه السّلام) است؛ آن جا که می‌فرماید: «کافران می‌خواهند نورخدا را با دهان خویش خاموش کنند، ولی او کامل کننده نور خود است».(۴)
وحسین(علیه السّلام)  نور خداست، چراغ هدایت است و کدامین دهان توانای کشتن این نوراست؟یاد امام حسین(علیه السّلام)
  همواره در دل‌ها، و نام او همیشه بر زبان‌هاستتا آن که حقیقت حق بر جایگاه خویش استوار شود. از دیدگاهی دیگر پیامبر(صلی اللهعلیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السّلام) « وجه الله» هستند و قرآن همه چیزرا فانی و‌ هالک می‌داند مگر «وجه» خود را: «کل شیء‌هالک الا وجهه».(۵)«وجه» هرچیز،جنبه ای از آن است که دیگران در مواجهه با او به واسطه آن جنبه، آن را می‌شناسند؛مثلا وجه آدمی همان صورت ظاهری اوست که شناسایی آدمی با آن امکان پذیر است. «وجهخداوند» نیز حقیقتی از اوست که او را نمایش می‌دهد و راه شناسایی خداوند از طریق آنممکن است
.
برابر روایات فراوان، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامانمعصوم(علیهم السّلام) «وجه خداوند» هستند. آن کس که خواهان شناخت خداست، از طریقایمان به معرفت نائل خواهد شد و حسین(علیه السّلام) که از این قبیله نور و هدایتاست، وجه گویا و نمایای خداوند است و همین است که به بقای او باقی است و به ماناییحق ماندگار است. و چه زیباست که سالار شهیدان در شب عاشورا، همین آیه از قرآن رامایه دلارامی زینب(سلام الله علیها) قرار می‌دهد و با ترنم «کل شیء‌هالک الاّ وجهالله الذی خلق الخلق...»(۶) او را به شکیبایی فرا می‌خواند

منبع: ashuora.ir

تعداد صفحات : 82

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 399
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 861
  • آی پی دیروز : 887
  • بازدید امروز : 17,957
  • باردید دیروز : 14,710
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 17,957
  • بازدید ماه : 17,957
  • بازدید سال : 2,008,686
  • بازدید کلی : 8,207,988