loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 257 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

سوپر استار سینمای ایران از دنیای بازیگری خداحافظی کرد

به گزارش بروزترین ها و نقل قول از سینما اخیرا شهاب حسینی طی مصاحبه ای در مورد بازیگری گفت: نیاز به دریافت های جدیدی در کار و زندگی دارم و باید برای بدست آوردن این دریافت ها زمانی را اختصاص دهم به همین علت تصمیم دارم برای مدتی بازیگری را کنار بگذارم، سید شهاب الدین یادآور شد: زندگی در پایان هر دهه، دغدغه هایی را برای انسان در پی دارد و برخی این دغدغه ها رنگ دیگری گرفته، تعدادی از آنها عمیق شده و برخی نیز از بین می رود.
حسینی تاکید کرد: در آغاز چهارمین دهه زندگی خود نیاز دارم به برخی سووالات ذهنم پاسخ دهم و این موضوع بدون در اختیار داشتن زمانی مناسب برای تحقیق و جستجو امکانپذیر نیست.
وی ادامه داد: این تلاش برای رهایی از فرار از مرز روزمرگی است زیرا ادامه این روند موجب مرگ عشق و خلاقیت می شود.

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 213 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

جریان ممنوع بودن فاطمه معتمد آریا از زبان خودش

فاطمه معتمد آریا بازیگر نمایش «نامه‌هایی به تب» در گفت و گو‌یی به بازیگری و فعالیت حرفه‌ای‌اش در این حوزه پرداخته است. که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:

امروز می‌شود خلاقیت‌های فراوان نسل جدید را در فضای تئاتری مشاهده کرد ولی یک حلقه گمشده‌ای در فضای امروز می‌شود احساس کرد و آن تربیت اصول تئاتر در میان نسل جدید است. نه اینکه منظورم این باشد که نسل جدید تئاتر ما تربیت آکادمیک تئاتر و اصول را ندارد اما اصلا نوع تربیت تئاتری تغییر کرده است و به نظرم چندان مناسب نیست.

این نامناسب بودن را در نوع کردار و رفتار و استایل تئاتر می‌دانم. امروز تنها مهم این است که خلاقیت و جسارت داشته باشی و انگار آکادمی‌های تئاتر شکل صحیحی برای تربیت تئاتری را توصیه نمی‌کند.

من این گونه می‌بینم که استاد تئاتر در دانشکده و فضای آکادمیک مهم‌ترین اصل است. آن سال‌ها استاد تئاتر به معنای واقعی کلمه بود. چیزی که بعد از انقلاب تقریبا حذف شده‌است. حالا امروز تقریبا همه به هم استاد می‌گویند. لفظ استاد به همه تعلق نمی‌گیرد. آن سال‌ها آدم‌هایی بودند که به معنای کلمه استاد تئاتر بودند و اینها در دانشکده‌ها به تربیت و پرورش دانشجویان می‌پرداختند. نمونه آقای شمیم بهار، آقای محمد کوثر، آقای بهرام بیضایی، آقای پرورش و آقای سمندریان. مابقی هم بودند و ما اساتید تئاتری خیلی خوبی داشتیم.

 

برای مثال تربیت بازیگری صرفا بدن و بیان و مبانی بازیگری نبود، آقای شمیم بهار به دانشجویان بازیگری تحلیل تئاتر درس می‌داد. کلاس‌های‌شان آنقدر شلوغ بود که در کلاس جایی باقی نمی‌ماند. خب این ها و این تعالیم مختلف و جانبی باعث می‌شد که بازیگر تربیت بسیار مناسبی داشته باشد و یک بازیگر به معنای کامل بتواند حضور موثری در تئاتر داشته باشد. منظور اینکه معنای استاد در این دو دوره تغیییر کرده است. الان به هر فار‌غ‌التحصیلی که شروع به تدریس کند استاد می گویند. دیگر استاد برجسته‌ای در دانشکده‌های ما تدریس نمی کند. تقریبا فاجعه است که در هر دانشکده تعداد اساتید مناسب موردی باشد یا در مواردی اصلا استاد مناسبی وجود ندارد.

من در ۱۵ سالگی و آغاز راه تربیت تئاتر بیشتر توجهم به تئاتر کلاسیک بود. آموزش ما در این زمینه بود. خودم به شخصه دوست داشتم که تئاترهای مدرن را تماشا کنم و سعی می‌کردم هیچ اجرایی را از دست ندهم. اما در تئاترهای کلاسیک بازی می‌کردم برعکس الان که دوست دارم در تئاترهای مدرن بازی کنم و حضور داشته باشم و تئاتر کلاسیک تماشا کنم.

من کارم را در سینما در سال ۶۳ با فیلم «شهر موش‌ها» آغاز کردم. ما فکر می‌کردیم سینما می‌تواند فضای مناسبی برای فعالیت‌های ما باشد. همان سال‌ها انقلاب فرهنگی هم رخ داده بود و تئاتر رسما تعطیل بود. من هم بازیگر بودم و هیچ کار دیگری، تاکید می‌کنم هیچ کار دیگری بلد نبودم و می‌خواستم به کارم ادامه دهم. پس ناگزیر بودم که راهم را در سینما پیدا کنم. چند سالی تلاش کردم و تمرین کردم تا به سینما برسم.

من تقریبا در هر فیلمی که بازی کردم البته به غیر از یک دوره‌ای که با خشم به من نگاه کردند، همیشه کاندید بازیگری بودم.

بعد از فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله»‌به دلایلی که نه برای من جدی بود و نه برای آن‌هایی که این کار را کردند ممنوع‌الفعالیت شدم. فکر می‌کنم قصدشان گوشمالی دادن بود که حواستان باشد خیلی نمی‌توانید پایتان را فراتر بگذارید. خب آن فیلم خیلی محبوب شده بود و فروش خیلی فوق‌العاده‌ای داشت و ما گروهی مورد بی‌مهری واقع شدیم. در نتیجه من به مدت هشت ماه از ایران رفتم. در این مدت در پاریس بودم و به یکی دو جشنواره هم برای فیلم‌هایم دعوت شدم.

 

آن سال‌ها سینمای ایران برای جهان نو بود و تازه و داغ و خب خیلی به فیلم‌هایی که از ایران در جشنواره شرکت می‌کرد توجه نشان می‌دادند و خیلی از جشنواره‌های دنیا هم می‌خواستند که فیلم‌های ایرانی را در سینماهایشان نمایش بدهند. من در آن مدت به ژاپن، سوئد و جاهای دیگری رفتم ولی به هرحال در آن مدت زندگی من در پاریس بود.

راستش خیلی هم دوست نداشتم که عنوان کنم چرا خارج از ایران زندگی می کنم. چون محیطی که در آن می‌خواستم به کارم ادامه دهم برایم خیلی قابل احترام و ارزشمند بود. حتی تلاش فراوانی کردم که این تصور پیش نیاید که می‌خواهم حتی پوششم را تغییر دهم. به هر حال من در پاریس بودم و به اختیار خودم بودم. درست که به اجبار به پاریس رفته بودم اما با علاقه خودم زندگی می‌کردم. در آن مدت نه با کسی مصاحبه‌ای کردم و نه حرفی از این ماجراها زدم. تمام تلاشم این بود که این ماجرا تمام شود و من دوباره بتوانم کارم را ادامه دهم.

به‌هرحال بعد از هشت ماه برگشتم. بلافاصله آقای تبریزی برای فیلم «مهر مادری» به من پیشنهاد بازی دادند. من در همان دوره از خانه سینما استعفا داده بودم. من در هیات مدیره خانه سینما بودم و آن سال هیات مدیره استعفای دسته جمعی داده بود. البته همه ما و خود من شدیدا به کار صنفی اعتقاد داشتیم. شرایط به گونه‌ای بود که ما مجبور شدیم استعفای دسته جمعی بدهیم. من بعد از بازگشت و دریافت پیشنهاد از آقای تبریزی به خانه سینما رفتم به مدیرعامل وقت خانه سینما که تمایلی به ذکر نامشان ندارم گفتم که من برگشتم و تصمیم دارم که کار کنم. در خانه سینمابه من گفتند که به صلاح سینما نیست که شما کار کنید.

من هم گفتم که دلیل گفتن من فقط این بود که اعلام کنم برای من بالاترین مرجع سینمایی و رسیدگی به کارهایم خانه سینماست که پایگاهی صنفی است. من برای اجازه نیامده‌ام و فقط آمده‌ام که بگویم می‌خواهم کارم را دوباره شروع کنم. برایم جای تاسف داشت که چنین جواب شنیدم. چرا به صلاح سینما نبود که من کار کنم؟

آقای تبریزی برای این که من بتوانم در «مهر مادری» بازی کنم خیلی تلاش کرد. تقریبا به همه جا سر زد و توانست موافقت حضور مرا کسب کند. البته تقریبا هم مصادف شد با تغییر سیستم سیاسی کشور. دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی تمام شد و آقای خاتمی رئیس جمهور شد و وزرات ارشاد هم فضایش تغییر کرد. خلاصه اوضاع عوض شد. البته هنوز هم هر تغییری صورت می‌گیرد و در همه دوره‌ها من چوبی خورده‌ام. حالا هنوز بعد از شانزده هفده سال هنوز هم باید پاسخگوی مسائل باشم.

من این را به صراحت می‌گویم من هیچ گرایشی به هیچ جریان و هیچ کس ندارم جز حرفه خودم. می‌خواهم این را به شما بگویم که من در هیچ دوره‌ای راحت نبوده‌ام و در هیچ دوره‌ای برایم کار کردن ساده نبوده است. برای هر لحظه و هر کاری که می‌خواهم بکنم باید مشقت زیادی را بکشم و به نوعی مبارزه کنم تا بتوانم کارم را انجام بدهم. هر کاری از طرف من با برخوردهایی خشمگینانه مواجه بوده است. حالا در دوره‌ای این شرایط سخت‌تر است من باید بیشتر خودم و کارم را توضیح بدهم و توجیه کنم و در دوره‌ای کمتر. واقعا از اولین روز ورودم به سینما این مسائل برای من بوده است. کاندید می‌شدم مساله می‌شد، جایزه می‌گرفتم مساله می‌شد.

 

حرف می‌زدم بحران می‌شد و حرف نمی‌زدم مساله‌ای دیگر بود. در اجتماعات شرکت می کردم حرفی پیش می‌آمد و شرکت نمی‌کردم حرفی دیگر می‌زدند. می خواهم بگویم مهم نیست که چه کار می‌کنم مساله این است که به هر جهت هر کاری بخواهم بکنم چوبی در سوراخ زنبورها می‌رود و سر و صدایی بلند می‌شود.

من قبول کردم که صلیبم را خودم به دوش بکشم هر روز هم وزنش سنگین‌تر می‌شود اما به دوش دارم.

آنها تلاش می‌کنند که من را به مسائل سیاسی سوق دهند و من مدام تلاش می‌کنم که خودم را از این مسائل کنار بکشم. یادم هست در همان دوره ابتدایی که من کارم را در سینما آغاز کردم سانسور زیادی وجود داشت. خیلی چیزها دیگر در سینما وجود نداشت. خب مثلا بی‌اخلاقی‌هایی در سینما ممنوع بود که ما هم آنها را قبول داشتیم. ابتذال و سکس و خشونت ممنوع بود ما هم از این ممنوعیت‌ها خوشحال بودیم و دوست داشتیم که در آن فضا کار کنیم. مسائلی بود که خب خودمان را با آنها تطبیق داده بودیم. خوشحال بودم از اینکه چهره زن می‌بایست ویژگی‌هایی از قبیل وجاهت و انسانیت و زیبایی طبیعی می‌داشت و من از این موارد خوشحال بودم.

اما الان رابطه خیلی بد شده است. این زیبایی‌شناسی که در سینما و تلویزیون ما وجود دارد از کجا آمده است؟‌ما آن دوره را ترجیح می‌دهیم. اخلاقیات آن زمان بیش از امرزو است. این شمایل از کجا آمده؟ از تلوزیون‌های ترکیه و عربی؟ این لباس پوشیدن برای ایران است؟

به ما می‌گویند شما الگو هستید و پس مدام محدودمان می کنند اما از آن طرف چیزهایی را می‌بینیم که باورمان نمی‌شود. خیلی خوشحال بودم که منع برای چیزهای بد و بی‌اخلاقی ها وجود می‌داشت. برای بی‌انصافی‌ها و بی‌شخصیتی‌ها و بی‌تربیتی‌ها منع وجود داشت .ما خیلی هم خوشحال می‌شدیم. اما این گونه نیست. همین است که فضای سینما به اینجا رسیده است.

[من] تا هشتاد دهه دیگر هم می‌مانم (با خنده) خب این به خاطر اعتقاد من به کارم است. با هر جریانی که تغییر می‌کند و هر دهه‌ای که می گذرد که قرار نیست من اعتقادات خودم را تغییر دهم. من فقط تلاش می‌کنم که خودم را به روز نگه‌دارم و با زمان حرکت کنم.

هیچ وقت اینطور نبوده که افتخاراتی که کسب کرده ام را مدام با خودم این ور و آن ور ببرم. آنها مدال‌هایی است که با سنجاق از خودم جدا می‌کنم. در نتیجه فکر می‌کنم بودن هر آدمی به رفتارهایش و مقاومت‌هایش برمی‌گردد.

 

در دهه اول که کارم را شروع کردم شرایط بسیار سختی بود برای اینکه یک بازیگر جوانی بیاید و وارد سینما بشود و بماند بدون هیچ وابستگی. حالا امروز هم این شرایط دوباره دارد برای من تکرار می‌شود و تحمل این شرایط بعد از سی سال برای من خیلی سخت‌تر است. نمی‌گویم شرایط سخت‌تر است اما می‌گویم در این شرایطی که من هستم تحمل این مسائل خیلی سخت شده است. اتفاقات برای من واقعا غیرقابل تحمل شده است. من دیگر در وضعیت سابق نیستم.

مگرچقدر نیاز هست که خودم را ثابت کنم؟ چطور آنها که من را مورد بازخواست قرار می دهند این زحمت را به خودشان نمی‌دهند که کارنامه کاری من را مرور کنند و ببینند که من چه کارهایی در این سینما کرده‌ام و چه تلاش‌هایی کرده‌ام. بگویند که چه فیلم بدی بازی کرده‌ام یا چه کاری کرده‌ام که علیه جامعه‌ام بوده است. چه رفتار غیراخلاقی در مسائل حرفه‌ای‌‌ام کرده‌ام یا نمادی بوده‌ام برای تخریب حرفه‌ام؟ خب اینها را باید به من پاسخ بدهند.

من از اولین کسانی بودم که پافشاری کردم که هنرپیشه حتما باید صدا و بدنش صحیح باشد تا بازیگر شود و هنرپیشه باید با صدای خودش در فیلم حرف بزند و این بعد از مدتی تبدیل به قانونی در سینمای ایران شد و خیلی از مسائل دیگر که گفتنش الان ضرورتی ندارد.

خبرآنلاین

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 339 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

مروری بر زندگی کتایون ریاحی + عکس

کتایون ریاحی که مدتی است از دنیای بازیگری خداحافظی کرده این روزها سه سریال «پس از باران»، «شب دهم» و «یوسف پیامبر» را از شبکه های «آی فیلم» و «قرآن» در حال پخش دارد که به همین بهانه مروری کرده ایم بر آخرین مصاحبه او بعد از مدت ها.

مروری بر زندگی کتایون ریاحی + عکس

( کتاون ریاحی و همسرش )

 

کتایون ریاحی، بازیگر محبوب و موفق سینما و تلویزیون درحالی که هنوز به دوری اش از بازیگری ادامه می دهد و زندگی آرام و ساکتی را در جزیره کیش می گذراند، بدون اینکه در کار جدیدی بازی کند، به صورتی بسیار ناخواسته به بازیگر اول تلویزیون تبدیل شده است.

«خانم بزرگ» سریال پس از باران، «زلیخا»ی یوسف پیامبر و «فخرالزمان» شب دهم از چند شب پیش به طور همزمان در شبکه های آی فیلم و قرآن روی آنتن رفته اند تا ریاحی پرکارترین بازیگر این روزهای تلویزیون باشد.

شاید اگر کتایون ریاحی ارتباط خوبی با مطبوعات داشت حتما به خاطر این اتفاق با او مصاحبه مفصلی می کردیم ولی وقتی به کارنامه مصاحبه او نگاه می کنیم تنها دو مصاحبه در طی ۱۰ سال اخیر از او می بینیم. اولین مصاحبه را مجله دنیای تصویر حدود ۱۰ سال پیش و پس از جشن دنیای تصویر برای فیلم «این زن حرف نمی زند» با او انجام داد و دومین مصاحبه اش هم در اولین شماره مجله زندگی ایرانی حدود سه سال پیش انجام شد و بعد از آن تاکنون مصاحبه ای نداشته است. به همین دلیل هم انجام مصاحبه با او تقریبا غیرممکن بود ولی از آنجایی که این سه سریال با بازی او در حال پخش است بد ندیدیم مروری بر مصاحبه سه سال پیش او داشته باشیم هرچند این مصاحبه مرور کارهای او در سینما و تلویزیون نیست ولی نکات جالبی درمورد زندگی اش گفته که خواندن آنها مسلما برای مخاطبان جالب و جذاب خواهد بود.

اینجا آرامش دارم

ریاحی پیش از خداحافظی از دنیای بازیگری از زندگی در تهران هم خداحافظی کرده بود و برای زندگی به کیش رفت. او زندگی در کیش را دوست دارد به قول خودش آب و هوای کیش خیلی به او می سازد: «طبیعت زیبای جنوب امروز نزدیک ترین معاشر زندگی من است و هر روز برایم ارمغانی تازه دارد. من زمانی زندگی زیبایی را هم در شمال تجربه کرده بودم ولی با همه زبیایی های شمال زندگی در جنوب با روحیه من سازگارتر است، البته سرمایی بودن من هم در علاقه مندی ام به طبیعت گرم جنوب بی تاثیر نیست».

 

از فیلمنامه نویسی تا بازیگری

زندگی کاری کتایون ریاحی بسیار جالب توجه است و از ۱۶ سالگی کار می کرده و همزمان درس هم می خوانده است. به گفته خودش تا ۲۰ سالگی کارهای متفاوتی مثل حضور افتخاری در انجمن حمایت از معلولین، کار در تولیدی لباس نوزاد، معلمی حق التدریسی در آموزش و پرورش، دوره آموزش کمک های اولیه در هلال احمر که به قول خودش دلیل اصلی حضور در این دوره ها اعزام شدن به جبهه برای کمک رسانی بوده ولی نتیجه اش امدادگر استخرشدن در مدرسه ای که تدریس می کرده، شده بود.

البته در همه این مدت نوشتن جزو علاقه های همیشه ثابت ریاحی بوده است. او علاوه بر یادداشت ها و قصه هایی که برای خودش می نوشته، قصه نویسی برای کودکان را هم دوست داشته است و به شدت این کار را دنبال می کرده، در کنار نوشتن شغلی که همیشه او را وسوسه می کرده و برایش به شدت رویایی بوده، خبرنگاری بوده است، به همین دلیل در هنگام کنکور هنر می دهد و در دانشگاه اصفهان قبول می شود. اما ورود او به سینما با فیلمنامه نویسی شکل می گیرد: «در تعامل با انتشاراتی که آن زمان همکاری می کردم موجبات آشنایی من با شاعران و نویسندگان، محققان و فیلمنامه نویسان معاصر فراهم شد و از همان طریق با هنر فیلمنامه نویسی هم آشنا شدم. البته فیلم نامه های زیادی به ارشاد بردم که تصویب نشد و از کل فیلمنامه هایم فقط یک فیلمنامه کوتاه به نام قصه جنگ ساخته شد ولی همان فیلمنامه نویسی باعث ورود من به دنیای بازیگری شد.»

 

پنج دهه بازیگری و ادامه متفاوت این مسیر

به نظر ریاحی گیشه سینما یا سینمای گیشه ای برای حفظ دوام و بقایش بازیگران جوان و زیبا می خواهد ولی معتقد است: «هر انسانی در هر سن و مقامی می تواند نقش اول زندگی خودش باشد» همین تفکر باعث می شود که از نظر کتایون ریاحی سن و سال خاصی برای بازیگری وجود ندارد و از همان لحظه ای که شخصی متولد می شود می تواند بازیگر باشد تا زمانی که آنقدر سنش بالا برود که به او بگویند پیر.

مقاوم در برابر وسوسه های شهرت

 

جالب ترین بخش این مصاحبه زمانی است که ریاحی درمورد مبارزه با وسوسه های مشهورشدن صحبت می کند. او این مبارزه با مهم ترین و جالب ترین چالش دوران بازیگری اش می داند. او مسیر کسب این شهرت را کاملا تعریف شده و معلوم می داند اما مسیر مبارزه با آن را بسیار پیچیده توصیف می کند.

البته او راه مبارزه با پیدا کرده و آن را این گونه توضیح می دهد: «من تصمیم گرفتم انرژی که می خواهم برای کسب شهرت بگذارم صرف بهترشدن بازیگری ام کنم. البته خیلی سخت است که خلاف جهت آب حرکت کنید اما نتیجه اش به خیلی چیزها می ارزد. نگاهی به سابقه کاری و مطبوعاتی ام هم نشان می دهد که ترجیح دادم آهسته و پیوسته حرکت کنم.»

البته با اینکه پس از سریال «یوسف پیامبر» ریاحی برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کرد ولی هنوز هم جذابیت های این کار برایش وجود دارد. او از هر نقشی که تا به حال ایفا کرده سهمی جدی و بزرگ را برای خودش برداشته است تا بتواند از طریق آن با بخش ناشناخته وجود خودش اشنا شود.

به نظر ریاحی بازیگری استاد بزرگی است که اگر بازیگر با نگاه  استادی به آن نگاه کند آن وقت خیلی چیزها فرق می کند: «همیشه به دنبال یادگیری بوده ام. هر کاری که انجام داده و می دهم برای حفظ و حراست از همین یادگیری و نگاه جست و جو گر بوده است و خوشبختانه هیچ گاه بی پاسخ نمانده، بالا و پایین، نیش و نوش زیاد داشته اما بی تردید درست و بی نقص هدایتم کرد.»

روزنامه هفت صبح

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 287 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

عشق من حامد بهداد !!

این نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر به خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: این نمایش یک کار دو نفره است که برای اجرا در «کافه تریا» نوشته شده است.

افشین هاشمی از اجرای نمایشی با نام «عشق من حامد بهداد» خبر داد.

افشین هاشمی درباره داستان این نمایش هم توضیح داد: این نمایش درباره‌ی دو نفر است که در کافه تریای تئاتر شهر نشسته‌اند، یکی از آنها عاشق حامد بهداد است و دوست دارد مثل او بشود. دیگری راه‌هایی برای حامد بهداد شدن به او پیشنهاد می‌دهد.

او در پاسخ به پرسش ایسنا درباره استفاده از نام حامد بهداد در این نمایش توضیح داد:در احترام به موقعیت حرفه‌ای حامد بهداد، نمایش‌نامه را به او داده و او را در جریان این نمایش گذاشته‌ام که او هم موافقت خود را با این ماجرا اعلام کرده است.

به گفته هاشمی این نمایش احتمالا اردیبهشت سال آینده در کافه تریای اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا خواهد شد.

ایسنا

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 295 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

جایزه بهترین فیلم آسیا پاسیفیک به اصغر فرهادی رسید + تصاویر

پنجمین دوره جوایز سالانه اسکرین آسیا پاسیفیک جایزه بهترین فیلم بلند داستانی را به «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی اعطا کرد تا جایزه‌ای دیگر به مجموعه جوایز جهانی این فیلم که نماینده ایران در اسکار هشتاد و چهارم است افزوده شود.

جایزه بهترین فیلم آسیا پاسیفیک به اصغر فرهادی رسید + تصاویر

فیلم اصغر فرهادی در پنجمین دوره جوایز سالانه اسکرین آسیا پاسیفیک جایزه بهترین فیلم بلند داستانی را دریافت کرد

هدف از اعطاء این جوایز ارج نهادن به دستاوردهای سینمایی فیلم‌های منطقه آسیا پاسیفیک و تشکیل یک بازار جهانی است.
فیلم فرهادی در بخش‌های بهترین دستاورد کارگردانی، بازیگر مرد (پیمان معادی) و فیلمنامه هم نامزد دریافت جایزه بود
اصغر فرهادی ماه‌های پرالتهابی را پیش رو خواهد داشت. معرفی «جدایی نادر از سیمین»‌ به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار و جوایز متعددی که این فیلم دریافت کرده امیدهای بسیاری را برای موفقیت سینمای ایران در اسکار ایجاد کرده است .
«جدایی نادر از سیمین»‌ که به نمایندگی از ایران در بخش فیلم خارجی‌زبان جوایز اسکار ۸۴ حضور دارد، پارسال در جشنواره برلین برنده جوایز خرس طلایی بهترین فیلم و خرس‌های نقره‌ای بهترین گروه بازیگران زن و بهترین گروه بازیگران مرد شد .

جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک (APSA) را دولت کوئینزلند استرالیا با حمایت یونسکو و فیاپف به برترین‌های سینمای آسیا پاسیفیک اعطا می‌کند .

خبر انلاین

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

تعداد صفحات : 1304

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 405
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 858
  • آی پی دیروز : 887
  • بازدید امروز : 16,272
  • باردید دیروز : 14,710
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 16,272
  • بازدید ماه : 16,272
  • بازدید سال : 2,007,001
  • بازدید کلی : 8,206,303