loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 344 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (1)

فیلم پل چوبی با حضور هدیه تهرانی و بهرام رادان + عکس

همزمان با به پایان رسیدن فیلمبرداری جدیدترین فیلم مهدی‌کرم‌‌پور در روز عید غدیر خم، ایرج شهزادی صداگذاری این فیلم سینمایی را بر عهده گرفته است. شهزادی کار خود را از آخرین روز فیلمبرداری در استودیوی خود آغاز کرده است.

تدوین «پل چوبی» که به شکل همزمان با فیلمبرداری، توسط بهرام دهقانی آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد و کارن همایون‌فر ساخت موسیقی این فیلم را طی روزهای آتی آغاز خواهد کرد.

به گزارش کافه سینما به نقل از روابط عمومی فیلم، گروه فیلم سینمایی «پل چوبی» سعی دارند فیلم را برای حضور در سی‌امین جشنواره فیلم فجر آماده کنند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: «پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن.

فیلم پل چوبی با حضور هدیه تهرانی و بهرام رادان + عکس

فیلم پل چوبی با حضور هدیه تهرانی و بهرام رادان + عکس

این‌جا و اکنون محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی به‌جا مانده در قلب شهر پر هیاهو؛ محل رخداد عاشقانه‌ای ناآرام…

کارگردان: مهدی‌کرم‌پور، فیلمنامه: مهدی کرم‌پور- خسرو نقیبی، مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری، صدابردار: بابک اخوان، طراح هنری: پروین صفری، تدوین: بهرام دهقانی، آهنگساز: کارن همایونفر، طراح چهره‌پردازی: کیان اولاد وطن، صداگذار: ایرج شهزادی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: شکوفا کریمی، منشی صحنه: شکوفه فرازمند، طراح استوری‌برد: بزرگمهر حسین‌پور، طراح تبلیغات و اطلاع رسانی: علی‌رضا باذل، عکاس: علی زارع، دستیار دوم کارگردان: کریم محمد‌امینی، گروه کارگردانی: مسیح منصوری، سرپرست گروه فیلمبرداری: رضا غفاری، دستیار اول فیلمبردار: مجید غفاری،‌ دستیار دوم فیلمبردار: هادی منوچهرپناه، دستیاران: مرتضی خان‌محمد، امیرحسین صدیقی‌راد، شاهین شمس، هاشم درزی، محمدرضا معصومیان. دستیار صدابردار: ساسان کریمی، مهدی رحیم‌زاده، مجریان گریم: لیلا شنگله، آرمین مظفری، دستیاران طراح صحنه و لباس: رامین غفوری، منیره فدائی، مژگان عیوضی، مهشید غفوری، فرهاد ابراهیمی، تدارکات: عطالله مقدسی، حمل و نقل: سید اسحاق موسوی. امور دفتری: منصوره کاشانی، فیلم پشت صحنه: میثم میرزایی، مشاور تبلیغات: سام مشاور، مشاور رسانه‌ای: آرامه اعتمادی.

مدیر تدارکات: سهراب دادگستر، مدیر تولید: پیمان جعفری، تهیه‌کنندگان: علی سرتیپی، مهدی داوری.

بازیگران: بهرام رادان، هدیه تهرانی و مهناز افشار.

آتیلا پسیانی، فرهاد اصلانی، برزو ارجمند، امید روحانی،‌ هستی محمایی،‌ آرمان پاپی‌زاده، آزاده اعتباریان، توماس اردبرینک.

با معرفی: خسرو پسیانی، صدف نورمحمد.

و با حضور: مهران مدیری.

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 249 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

درباره حواشی حضور مهناز افشار بر صحنه تئاتر

اظهار نظر های اخیر درباره بازی  بازیگران سینما در تئاتر تازگی ندارد. سالها پیش هنگامی که محمدرضا فروتن در نمایش رومئو وژولیت کار دکتر رفیعی حضور یافت، زمزمه های نارضایتی از سوی اهالی تئاتر به گوش رسید که این حضور و جذب مخاطب از طریق حضور ستاره های پرطرفدار سینما روی صحنه را دون شان هنرمتعالی تئاتر دانستند. بی شک قبل از این واقعه نیز این بحث وجود داشته است.

حواشی اخیر پیش آمده بر سر حضور مهناز افشار روی صحنه تئاتر در نمایشی از رضا حداد  اما جدی تر از همیشه به نظر می رسد که جای تامل دارد. بگذارید ابتدا صورت مساله و حواشی بعد از آن را را مرور کنیم.

نامه سرگشاده و تند انجمن بازیگران خانه تئاتر نامه مهمی بود . انجمن احساس کرده بود زندگی و معیشت  هزار بازیگر حرفه‌ای تئاتر، در خطر است و وظیفه خود دانسته بود از امنیت شغلی آنان دفاع کند. اما نکته کلیدی نامه، این جمله بود: “از این پس حضور بازیگران سینما بر صحنه تئاتر منوط به آگاه‌سازی و اجازه خانه تئاتر است و قرارداد آنها باید مطابق با قرارداد بازیگران تئاتر باشد”
از سوی دیگر بهزاد فراهانی رییس انجمن بازیگران تئاتر هم طی مصاحبه تندی گفت که “هرکسی از ننه‌اش قهر می‌کند به تئاتر می‌آید”، گفت که “اجازه نمی‌دهیم این خانم برای تفنن بیاید اینجا و روی صحنه حرکاتی بکند و تماشاچی برایش کف بزند”، گفت که “اگر سواد نداشته باشند نمی‌گذاریم بازی بکند. ما مبارزه با بی‌سوادی می‌کنیم” گفت که” حمال‌های مسجد شاه این مملکت هم به هرکسی اجازه حمالی نمی‌دهند” و بالاخره گفت که:” ما همه توانمان را به‌کار می‌گیریم که جلوی این کار را بگیریم” و البته خیلی چیزهای دیگرهم گفت.

آنچه در مصاحبه فراهانی و نامه انجمن بازیگران تامل برانگیزبه نظر می رسد، عصبانیت و نگرانی است. به نظرم نکات زیادی در این باره وجود دارد که از سوی آقای فراهانی به آنها بی توجهی شده است.
اول: نگرانی به حق آقای فراهانی درباره بیکاری و معیشت حدود هزار بازیگر تئاتر، مرجع دیگری برای پیگیری دارد جز مهناز افشار. فریادهای انجمن بازیگران بدون شک باید بر سر مراجع رسمی تئاتر و فرهنگ کشیده شود که باسیاستگذاری های خود، تئاتر را به هنری کم رونق و منزوی بدل کرده اند نه کس دیگری. اگر زورمان به آنها نمی رسد و یا مصالح، اجازه فریاد زدن نمی دهد بحث دیگری است.
دوم: قضاوت های آقای فراهانی هم عجیب است؛ ایشان واقعا چقدر مطمئن اند که خانم افشار یا هر بازیگر دیگری از سینما برای تفنن به تئاتر آمده اند یا قرار است حرکاتی  بکند که…؟ نیت خوانی و پیشگویی که کار درستی نیست. ایشان مگر از همان هزار بازیگر تئاتر آزمون سواد گرفته‌اند که حالا سواد مهناز افشار را قضاوت می‌کنند؟ اصلا این سنجش با کدام متر و معیارقابل انجام است؟ و تازه اگر ملاک ومحک روشنی در میان باشد مگر در جیب جناب فراهانی است؟ ومگر از وظایف انجمن بازیگران مبارزه با بی سوادی است؟ پس نهضت سواد آموزی در این مملکت چکاره است؟
سوم: آقای فراهانی سخن از حمال های مسجد شاه و کارگردانان سینما به میان آوردند. هر دو قیاس مع الفارق است و به گمانم تا حدودی توهین آمیز. اما بگذارید با همین روش مثالی بزنیم. اگر صاحب یک شرکت –  شما بخوانید کارگردان تئاتر- بخواهد برای شرکتش – بخوانید نمایشش -  کارمند – بخوانید بازیگر – استخدام کند، آیا ملزم است  از سندیکای مربوطه مجوز بگیرد؟ یا به تشخیص خودش با توجه به توان کارمند او را استخدام می کند؟ او مجوز کسب اش را از مراجع مربوطه گرفته و تمام. باقی به توافق دو طرف بستگی دارد و البته قوانین رسمی کشور.

چهارم: مگر کسی می تواند مدعی شود بازیگران سینما بازیگرنیستند؟ می توانیم بازیگری را بپسندیم یا نه ولی  نمی شود منکر توان بازیگری شد که هم از جشنواره فجرسیمرغ گرفته و هم جایزه منتقدان را دارد.
حرفه بازیگری در ایران به ویژه در سال های اخیر قابل تفکیک به بازیگر سینما و تئاتر هم نیست. بازیگران سینما بازیگرند ویک بازیگر – به سبب ماهیت شغلش مجاز است که در سینما، تئاتر یا تلویزیون بازی کند(همانطور که خود جناب فراهانی چنین کرده اند) و در هیچ کجای دنیا محدودیتی برای بازی ندارد. مگر آنکه همانند برخی بازیگران، قوانین کشور خودش را مراعات نکند!
یک بازیگر سینما اگر توان لازم برای بازیگری در صحنه را داشته باشد که فبهاالمراد وگرنه هم خودش و هم کارگردانش از این انتخاب لطمه خواهند دید. حکم ماندگاری و موفقیت بازیگر راخلاقیت و توان او صادر می کند. به گمانم در تمام دنیا تجربه های اینچنینی همواره مجاز است.
پنجم: اینکه آقای فراهانی جاده را یکطرفه می خواهند، بوی تعصب بیجا می دهد. با وجود این همه بازیگر تئاتر فعال در سینما از جمله خود آقای فراهانی، چرا ایشان فقط برای بازیگران تئاتر حق دووجهی بودن قائلند؟  مگر سینمایی هایی که پس از شهرت، تئاتر را تجربه کردند از جمله فاطمه معتمد آریا، ترانه علیدوستی، مریلا زارعی،  نگار جواهریان، صابر ابر،  طناز طباطبایی، باران کوثری، هانیه توسلی، بهاره رهنما، اشکان خطیبی، سروش صحت، پارسا پیروزفر، محمدرضا فروتن و خیلی های دیگر از جمله دختران خود ایشان – گلشیفته و شقایق فراهانی- کم به رونق تئاتر کمک کردند؟  راستی چرا انجمن بازیگران به یکباره در این مورد خاص واکنش نشان داده، درحالی که در موارد پیشین سکوت کرده بود؟  مگر آنکه آقای فراهانی قضاوت شخصی  و پیش فرض های ذهنی شان را درباره یک بازیگر خاص در مواضع رسمیشان دخالت داده باشند که به گمانم خطای بزرگی است.
ششم: حالا که پای بازیگران هنرمند تئاتر بیش از هر دوره دیگری به سینمای حرفه ای باز شده آیا آقای فراهانی حق اعتراض را برای بازیگران غیر تئاتری سینما هم قائل هستند؟ آیا ایجاد محدودیت های مشابه را برای بازیگران تئاتر می پسندند؟
آیا اگر آقای فراهانی فکر می کنند بازیگران سینما برای پز و ژست و مد و پرستیژ فرهنگی و دلایلی از این دست گاهی به سمت تئاتر رو می آورند – که حتما گاهی اینچنین است و البته گاهی نه – آیا به بازیگران سینما این حق را نمی دهند که احساس کنند بازیگران تئاتر تنها برای پرکردن خلاهای اقتصادی زندگی ‌شان که در تئاتر پر نمی‌شود، به بازی در سینما و تلویزیون روی می آورند؟ یا نمی توان مدعی شد و نیت خوانی کرد که بسیاری از بازیگران تئاتر با سودای کسب شهرت به سینما روی آورده اند؟ آیا آقای فراهانی به کلی منکر این اتفاق هستند؟ آیا ایشان گمان نمی‌کنند اگر بازیگران پر تعداد تئاتر که درحال حاضردر سینما فعالند، محدود شوند، بسیاری از بازیگران سینما اعم از پیر و جوان همان نقش ها را خواهند گرفت و از بیکاری رها می شوند؟ آیا آقای فراهانی از بیکاری بسیاری از بازیگران سینما خبر ندارند؟ حالا اگر بازیگران سینما جای تئاتری ها را تنگ کرده باشند به طریق اولی نمی توان فرض کرد که بازیگران تئاتر هم همین بلا را سر بازیگران سینما آورده اند؟
هفتم: مطمئنا هر بازیگری ازجمله مهناز افشار و هریک از نام های سینما که بازی در تئاتر را تجربه می کنند، خودشان بدون دعوت نمی آیند و توسط یک کارگردان به کار دعوت می شوند. کارگردان برای متنی که قرار است اجرا کند مجوز می خواهد. مجوز که گرفت، اگر خودش منع قانونی برای فعالیت نداشته باشد می تواند کارش را شروع کند. حق دارد بر اساس نیاز، سلیقه و علاقه اش،  بازیگرانی که منع قانونی برای فعالیت در این کشور نداشته باشند را به کار دعوت کند. نه تنها حق دارد از بازیگران شناخته شده استفاده کند بلکه حق دارد حتی از یک رهگذرخیابان هم که تشخیص می دهد به کارش می آید، بهره ببرد. به همین سادگی. قطعا نمونه های فراوانی از این دست در تئاتر و سینما وجود دارند و آقای فراهانی هم قطعا نمونه های زیادی را می شناسند.
هشتم: آقای فراهانی بهتر از همه می دانند که بازی یک بازیگر درهر پروژه سینمایی، تلویزیونی و یا تئاتری، تنها یک توافق سه جانبه نیاز دارد ونه بیشتر. توافقی میان کارگردان، تهیه کننده و بازیگر. اگر در نمایش رضا حداد این توافق انجام شده باشد، هیچ قانونی و هیچ مرجعی حق ممانعت از بازی هیچ بازیگری در آن را ندارد.( به فرض آنکه فعالیتش به لحاظ قانونی در کشور با مشکل مواجه نباشد) وهیچ قانونی این حق را برای انجمن بازیگران ایجاد نمی کند که از بازی بازیگری جلوگیری کند.
نهم: به نظر می رسد آقای فراهانی بازیگری تئاتر را درجه بالاتری از مدارج بازیگری می دانند و بازیگری سینما را درجه دون تری. ایشان برای ورود از درجه پایین (سینما) به مدارج بالاتر(تئاتر) ، سواد بالاتری را لازم می‌دانند و ظاهرا قائل  به آزمون و تایید صلاحیت بازیگران سینما برای ورود به تئاتر هستند. این رویکرد و نگاه از بالا، طبعا ورود بازیگران تئاتر به سینما را اساسا زیر سوال می برد. اینکه بازیگران بسیاری با خاستگاه تئاتری به ستارگان سینما بدل شدند، چگونه توجیه می شود؟ چرا بازیگران بزرگ و توانمند تئاتر – از جمله خود آقای فراهانی – اصرار دارند به عبارتی “دان گرید” شوند و به سینما نزول کنند؟ اصولا در تمام دنیا سینما و تئاتر دو هنر مجزا اما بسیار نزدیک به هم و “هم خانواده وهمخون” هستند که مشترکات بسیار دارند از جمله عوامل انسانی. واقعا آقای فراهانی با این طرز تفکر، بازی سرلارنس الیویه در سینما و بازی آل پاچینو در نئاتر را چگونه توجیه می کنند؟
دهم: مهم ترین نکته را برای بند آخر گذاشته ام. سخنان آقای فراهانی مستقیما خلاف قانون اساسی کشور است. مطابق نص صریح اصل بیست و هشتم قانون اساسی؛ ” هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید”.

+++

این نوشتار نه از باب حمایت از حقوق یک بازیگر نوشته شد که طبعا حداقل من دلیلی برای آن ندارم و نه به قصد تفکیک بازیگران سینما از تئاتر. من قائل به تقسیم بندی بازیگران به این دو دسته نیستم و این مرز بندی را نمی‌فهمم  و همه بازیگران تثبیت شده سینما وتئاتر را در درجه اول “بازیگر” می دانم. گرچه شخصا معتقدم هنر تئاتر اصالت بیشتری دارد و بازیگرانی که از تئاتر برآمده اند، درمجموع به لحاظ کیفی و فنی، شرایط مطلوب تری دارند و بسیار به سینمای ما و ارتقاء سطح بازیگری اش کمک کرده اند.
به هیچ روی ورود بازیگران تئاتر به سینما را نزول و افت نمی دانم و بالعکس.  چرا که تجربه بازیگری مقابل دوربین مسلما تجربه و مهارت متفاوتی با بازیگری روی صحنه محسوب می شود و مهارت جدی و بسیار مهمی  هم هست که اتفاقا گاه برخی بازیگران سینما که آقای فراهانی آنها را به رسمیت نمی شناسد، از برخی بازیگران بسیار خوب تئاتر ما آن را بهتر بلدند. اگر برای بازیگر تئاتر این حق را قائلیم که تجربه کار مقابل دوربین را داشته باشند، چرا این حق را برای بازیگران سینما قائل نباشیم که حضور روی صحنه را تجربه کنند؟
به گمانم اگر مشکلاتمان را نمی توانیم از مجرای درست و اصولی اش حل کنیم و اگر مشکلات صنفی و رفاهی صنفمان، آزارمان می دهد، به دنبال راه حل های من درآوردی که در هیچ کجای دنیا نمونه ای ندارد نباشیم و خودمان را مجبور به گفتن حرف های بی اساس و نامربوط  و ارائه تئوری های بی منطق و تنگ نظرانه نکنیم. مشکل تئاتر ما و بازیگران تئاتر ما با بازی نکردن مهناز افشار حل نمی شود. همین.
خبرآنلاین

 

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 313 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

فرزاد فرزین از کنسرتش و جریان پارکور باز ها و بدلش می گوید

به گزارش برنا،یکی از جالب‌ترین کنسرت‌های آبان امسال،با حاشیه‌های زیادی همراه بود. در این کنسرت، فرزاد فرزین، خواننده پاپ برای اجرای کنسرت خود دست به ابتکارات جدید و غافلگیر کننده زد و تماشاچیان ۲ فرزاد فرزین را بر روی استیج به همراه حرکات نمایش یک پارکورباز تماشا کردند.
این خواننده درباره حواشی کنسرتی که برگزار کرده و مشکلات اجرایی آلبوم جدید خود در این کنسرت با خبرنگار برنا به گفت‌وگو پرداخت.«از ابتدا قرار بر این بود برای خود بدلی بیاورم، اما برنامه‌ها برای اجرای کنسرت قوی‌تر از این چیزی بود که اجرا شد و نتوانستیم تمام آن را به طور کامل اجرا کنیم.»

فرزین درباره شبیه سازی بدل خود می‌گوید:به دنبال این بودیم حاضرین را غافلگیر کنیم، از صورتم یک قالب گرفته شد و به دنبال کسی بودیم که چشم‌هایش شبیه من باشد و آن را بر روی صورت وی پیاده کنیم اما به علت کمبود وقت، نشد این کار را انجام دهیم و فقط برای شبیه سازی به گریم بسنده کردیم.از ابتدا قرار بر این بود که من و بدلم به صورت همزمان بر روی سن اجرا کنیم که این اتفاق نیافتاد.

این خواننده پاپ درباره ایده این کار می‌گوید:طرح اصلی این کار از کیوان ملک مطیعی، کارگردان کنسرت بود. بر روی حرکات بدل بسیار کار شد، ابتدا بدل به جای من بر روی صحنه رفت و بعد از مدتی من از میان جمعیت به روی صحنه رفتم.

وی درباره نشستن در کنار جمعیت بدون آنکه کسی متوجه حضور وی شود توضیح می‌دهد: در ابتدای شروع کنسرت، کلیپی با این موضوع پخش می‌شود که یک پارکورباز، زمان برگزاری کنسرت را اشتباه کرده و زمان کمی برای حضور در کنسرت دارد و برای جبران وقت،دست به انجام حرکات نمایشی می‌زند تا سریع‌تر به کنسرت برسد، در انتهای این کلیپ دری تعبیه شده در صحنه باز شد تا پارکورباز به روی استیج بیاید، به صورتی که گویی واقعا از صحنه کلیپ بیرون آمده؛ در همان موقع که مردم مشغول به تماشای کلیپ بودند، من از روی صندلی به روی سن آمدم. این حرکت در تمام اجراها تکرار شد و کسی متوجه حضور من در میان تماشاگران نشد.

فرزین درباره اجرای آهنگ «چیکه چیکه» که با شکل متفاوتی اجرا شد می‌گوید:برای اولین بار در سالن برج میلاد برف آمد. در این آیتم یک قاب بزرگ بر روی استیج آمد که در پشت آن من در حال نوشیدن چای بودم و به صورت همزمان در سالن برف آمد و لباس نوازندگان به یک باره عوض شد و با لباس زمستانی به روی سن آمدند، در حالی‌که تصاویری از زمستان پخش می‌شد.

وی در جواب این سوال که برای اجرای حرکات نمایشی در زمان کنسرت با محدودیت‌هایی روبرو بوده است یا خیر عنوان می‌کند:برنامه‌های اجرا شده حرکات مشکل‌داری نبودند، ولی در هر حال محدودیت و کمبودهایی وجود داشت و ما نمی توانستیم هر کاری که دوست داشتیم، انجام دهیم.

فرزین درباره قیمت بلیط های کنسرت هم نظر جالبی دارد و می‌گوید: اعتقاد دارم که بیننده برای یک برنامه یک و نیم ساعته که ۵۰ یا ۷۰ هزار تومان بابت بلیت آن پرداخت می‌کند بایستی اجرای متفاوتی را شاهد باشند و به آنها باید احترام گذاشت. گاهی برای متفاوت بودن، از جیب خودم هزینه کردم.

در انتها این خواننده جوان درباره دلیل عدم اجرای موسیقی از آلبوم شلیک در این کنسرت توضیح می‌دهد: قرار بر این بود از آلبوم شلیک ۲ کار اجرا شود، ولی نتوانستیم مجوز صحنه‌‌اش را به موقع از وزارت ارشاد بگیریم و فقط ۲ کلیپ تصویری از این آلبوم را پخش کردیم. اشکالی ندارد! خیلی از خواننده‌ها با یک آلبوم ۱۹ بار کنسرت می‌دهند و اتفاقی هم نمی‌افتد؛ به غیر از اجرای موسیقی به خاطر نوع اجرای کنسرت‌مان، کارهای زیادی انجام دادیم و آهنگ‌هایی از آلبوم‎هایی که به صورت رسمی منتشر نشده بود اجرا کرده و نیز برای آخرین بار آهنگ شراره را خواندم.

وی همچنین از انتشار آلبوم جدید خود در اول بهمن خبر داد و گفت:اسفند ماه نیز کنسرت دیگری با کارها و برنامه‌های خاص اجرا خواهم کرد.

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 263 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

مصاحبه جالب و خواندنی با السا فیروز آذر

به گزارش کافه سینما السا فیروز اذر بازیگری که در آخرین حضور سینمایی اش در یکی از نقش های اصلی فیلم تهمینه میلانی بازی کرده در گفتگو با اوج نیوز حرف های جالبی دربراه سینما و پشت صحنه آن به زبان آورده

مصاحبه جالب و خواندنی با السا فیروز آذر

با توجه به اینکه شما خواهرزاده خانم میلانی هستید، مصاحبه را از فیلم جدید ایشان شروع می‌کنیم. استارت «شیر یا خط» را چه زمانی می زنند؟

نمی دانم ولی پروانه ساخت کار را گرفته اند.

بازیگر ها انتخاب شده اند؟

تا الان فقط با آقای فرخ نژاد صحبت هایی شده است وشاید هم من… فقط از این خبر دارم.

آیا در فیلمنامه هم مانند اسم خود فیلم تغییراتی ایجاد شده است؟

نه فکرنمی کنم محتوای فیلمنامه تغییری کرده باشد و تغییرات فقط در اسم بوده.

در شیر یا خط چه نقشی به شما پیشنهاد شده است وچقدر با نقش های قبلیتان تفاوت دارد؟

تفاوت زیادی هست. من در این فیلم نقش دختری به نام معصومه را بازی می کنم که فقیر بودن او و شرایط زندگی اش سبب به وجود آمدن کاراکتر عجیبی به نام مصی شده است. در واقع فرهنگ فقر را کاملا می توان در کاراکتر مصی دید.

نقش اصلی هستید؟

راستش را بخواهید نمی دانم چون دو نقش زن داریم و آن یکی هنوز مشخص نشده است.

علاقه دارید چه کسانی در کنار شما ایفای نقش کنند؟

برای من مهم کار کردن با این گروه بود. به نظر من اگر آقای فرخ نژاد قطعی بشوند خودش یک نقطه قوت است.

شما در یکی از ما دو نفر بسیار از رادان تعریف کردید و از بازی در کنار او راضی بودید. دوست دارید دوباره این موضوع تکرار شود؟

بله و هنوز هم تعریف می کنم.

چرا یکی از ما دو نفر مانند فیلم های گذشته میلانی با استقبال روبرو نشد؟

دلیلش بسیار مشخص است. برای اکران فقط ۸ سالن به ما در تهران دادند. در شهرستان ها هم تقریبا سالن نداشتیم وسالن های داده شده هم بسیار کم ظرفیت حدود ۵۰ تا ۷۰ نفر گنجایش داشت. به نظر من خیلی ها اصلا متوجه نشدند که فیلم اکران شده است .مسائلی وجود دارد که اجازه نمی دهد تبلیغ بیش از حد داشته باشیم، تلویزیون ورسانه ها هم که هیچ پشتیبانی نمی کنند و در ضمن برای خود فیلم تبلیغ بیش از حد به صرفه نبود. به نظر من دلیل اصلی دیده نشدن فیلم همین عدم اطلاع رسانی کافی بوده است.

یکی از ما دو نفر چقدر توانست تفکیک جنسیتی ومشکلات زنان را در جامعه نشان دهد و تاثیر گذار باشد؟

بحث این فیلم درباره  اصول اخلاقی است و کلیشه شکنی می کند. کاراکتر دختر این فیلم (سارا) ارزش های اخلاقی اش  گاهی متفاوت با عرف یا چیزهایی که در بچگی به ما یاد دادند بوده است. سارا دختری است مدرن و امروزی که آداب معاشرت می داند وخوب می تواند با پسر ها ارتباط برقرار کند. از معاشرت با جنس مخالف خجالت نمی کشد ولی حد و حدود خودش را می داند وبرای خودش یک ارزش اخلاقی دارد که متعلق به خودش بوده و در هیچ کتابی نوشته نشده است.  این کاراکتر از تربیت درست می آید. به نظر من شخصیت پدر که همایون ارشادی بازی کرده بود ومقایسه شخصیت مانیا با این دختر در واقع مشخص کننده شخصیت سارا بود که چرا سارا و غیر سارا به وجود می آید.

چقدر توانستید با سارا ارتباط برقرار کنید؟

خیلی. چیزی که درباره سارا خیلی دوست داشتم، این بود که همیشه پیش خودم می گفتم دختر خوب همیشه کسی نیست که آفتاب مهتاب ندیده و خجالتی و خانه نشین باشد. بلکه دختری که داخل جامعه می رود یاد می گیرد که مسئول کارهای خود بوده و شاید نقطه مقابل کاراکتر دختران تسویه حساب باشد. در این کاراکتر پدرش او را می فهمد به طوری که سارا خصوصی ترین مسائل خودش را به او می گوید. وقتی سارا با پسر ارتباط برقرار می کند به پدرش خبر می دهد و در جامعه ما خیلی کم یاب به نظر می‌رسد که دختری بشیند با پدرش درباره پسری که با او آشنا شده صحبت کند. وقتی پدرتان از رابطه شما خبر داشته باشد، قطعا با آگاهی بیشتر و محکم تر می توانید پیش بروید و پدر هم خیالش راحت تر است. متاسفانه در جامعه ما این شخصیت و هویت نایاب یا بسیار نادر است.

تماشاگران اعتقاد دارند فیلم های خانم میلانی به سمت پایانی ابهام برانگیز می رود و باید هرکس پایان آن را با فهمیده های خود تصویر کند. شما چقدر به این موضوع اعتقاد دارید؟

فکر می کنم پایان یکی از ما دو نفر نامفهوم تمام نشد. من وقتی فیلمنامه را می خواندم فکر کردم این می‌تواند بهترین پایان برای آن باشد. چون اگر واقعیت جامعه را نگاه کنیم این دو صد درصد به هم نمی رسند ونمی شود سارا و بابک را با هم جمع بست. سارا برای بابک ناز نمی کرد و در عین حال به بابک علاقه داشت. از این حقیقت آگاه  بود که بابک طوری دیگر بار آمده است و قادر است به او آسیب برساند. اگر ما تمام اتفاقات فیلم را در کنار هم بچینیم، متوجه می شویم که دختر چقدر به این فرد علاقه دارد. ولی در آخر باز برای ارزش های خود می ایستد واین نشان دهنده باز نبودن پایان قصه است .

در این فیلم خانم میلانی خلاف عادت عمل کردند و زنان را قدرتمند نشان دادند. درک این مسئله کمی برای مردم سخت بود. نظر شما چیست؟

من با شما موافق نیستم. به نظر من این فیلم و محتوای آن برای هم نسل های من مفهوم خیلی ارزشمندی داشت. چیزی که امروز به اشتباه به آن ارتباط دختر و پسر می گویند نداشتن همین ارزش های اخلاقی است. در رابطه های امروزی دختر و پسر در فکر زرنگ بازی هستند و می خواهند به نفر مقابل بگویند من قوی ترم یا چه کسی  بیشتر می تواند طرف مقابلش را دور بزند. متاسفانه بعضی از ما غرورمان را از یاد برده ایم. ارزش کمی برای خود قائلیم و این از ضعف ماست. اگر مردم به این دلیل با فیلم ارتباط برقرار نکرده اند، شاید لازم است بیشتر از این فیلم ها ساخته شود.

چرا خانم میلانی در ابتدا اعلام کردند در جشنواره پارسال حاضر نمی شوند ولی در گذر زمان پشیمان شدند؟

جریان چیز دیگری است. قرار بود مهر پارسال و قبل از جشنواره این فیلم اکران شود ولی پروانه نمایش در صورتی داده می شد که فیلم را در جشنواره نمایش می‌دادند. خانم میلانی مخالفت کردند و دلیل مخالفت ایشان هم اتفاقاتی بود که هر سال در جشنواره ی فجر شاهد آن هستیم. این بار دوست نداشتند در جشنواره شرکت کنند. تهیه کننده فیلم اجازه شرکت در جشنواره را دادند که متاسفانه مسئولین جشنواره، فیلم را در بخش نگاه ویژه گذاشتند.

قرار گرفتن یکی از ما دو نفر در بخش نگاه ویژه تعجب بسیاری را به همراه داشت.

به نظر من بد نیست نگاهی به جشنواره بکنیم. کارگردانی که ۲۰سال سابقه کار دارد و چند فیلمش جزو پرفروش ترین آثار بوده، آیا واقعا حق او این است در بخش ویژه قرار بگیرد؟ به نظر من کمی باید به داورها و کسانی که این بخش ها را اضافه می کنند و معیارهای آن‌ها برای انتخاب دقت کنیم.

شما اگر خودتان جزو داور ها بودید از این فیلم کسی را انتخاب می کردید؟

من به دلیل بازی در فیلم نمی توانم نظری بدهم، ولی می توانم بگویم در این فیلم  تفاوت بازی بهرام رادان با دیگران را به وضوح می‌دیدم که مثلا چه تاثیر و انرژی در من می گذاشت. یعنی اینقدر حرفه ای بود که من وقتی به خانه می رفتم هم به طور مرتب تمرین می کردم که نکند فردا تفاوت ما زیاد دیده شود .حضور همچون رادان ها در یک گروه تمام بازیگران را برای بهتر شدن تشویق می کند. راستش را بخواهید اگر من داور بودم صددرصد رادان را انتخاب می کردم، و صد البته به فیلمنامه یکی از ما دو نفر که از شناخت کامل خانم میلانی و تسلط ایشان بر قصه حکایت می کرد، جایزه می دادم. ضمن اینکه نقش اول زن را به خانم ساره بیات هدا می‌کردم.

شما شیوه ومعیار انتخاب های جشنواره را قبول دارید؟

متاسفانه معیار جشنواره ما این است که هر کسی بهتر گریه کند و غمگین تر باشد جایزه می گیرد. اکت کردن یا جاهایی که شما جیغ می زنید و گریه می کنید تقریبا راحت ترین قسمت بازی است نه سخترین که بخواهند از روی آن بهترین را انتخاب کنند. به نظر من سخت ترین مرحله بازی قسمتی است که شما ریکشن می دهید. مثلا گاهی اصلا نمی دانید باید چه عکس العملی نشان دهید. این قسمت ها که شما باید تصمیم گیری کنید می‌تواند مهمترین قسمت بازی باشد نه قسمت گریه وزاری.

شما چقدر جشنواره را مقبول می دانید؟

بسیار کم. متاسفانه کسی به صراحت از جشنواره انتقاد نمی کند. اگر هدف ما کمک به سینماست حتما باید این مسائل را مطرح کنیم. شما در سینما برخی کارگردانان را می بینید که اصلا صلاحیت ندارند و جوان هایی که انگیزه و استعداد این کار را دارند پشت در مانده‌اند. طرفداران سینما می دانند در جشنواره حق رعایت نمی شود و مراسمی نیست که باعث تشویق جوانان وفیلمسازان شود. این مسئله اصلا به نفع سینمای کشور نیست. به همین دلیل مخاطب سینما کم شده و تماشاچی ها بسیار دلسردند.

شما چقدر به آقازاده پروری در سینما اعتقاد دارید و چقدر این مورد به خود شما کمک کرده است؟

برای ورود به سینما کار بسیار سخت است و شاید به جز پارتی و سرمایه گذاری راهی برای ورود به آن نباشد. تازه مشخص نیست بتوانی بمانی با خیر. البته بستگی به این دارد شما با چه کسی کار کنی . من در سنی که وارد سینما شدم ( ۴ یا ۵ سالگی)  توانایی تشخیص کامل علائقم را نداشتم. در ۱۸ سالگی نقش صبا در زن زیادی به من پیشنهاد شد که من خیلی خوشم آمد و از آن به بعد واقعا جدی این کار را دنبال کردم. دراین  ۹ سال  من سعی کردم فیلمنامه های بد را انتخاب نکنم، جز یک بار که آن هم نتیجه اش با آنچه من تصور می کردم متفاوت از آب درآمد. بیشتر از آن که بازی کنم صبر کرده ام. چندین بار به این فکر افتادم که خودم نقش هایی را برای خودم بنویسم و بازی کنم چون وقتی فیلمنامه ها را می خواندم می دیدم با اینکه نقش اول زن است، ولی اگر نقش زن حذف شود هیچ اتقاقی در فیلم نمی افتد. انگار نه انگار که نقش اول زن بوده. در این نوع فیلمنامه ها حادثه بر اساس کاراکتر ها رخ نمی دهد بلکه از بیرون بوجود می آید. این در حالی است که در یک فیلمنامه خوب شخصیت ها حوادث را به وجود می آورند. تا امروز دو فیلم نامه نوشتم که به زودی ساخته خواهد شد. نام یکی از آنها «وقتی مستی پرید» است و دیگری «یک روز خوش زمستانی».

پس با این اوصاف ورود به سینما بدون پارتی امکان پذیر نیست.

نمی‌توان صد در صد گفت، ولی در خیلی مواقع اینگونه است. در فیلم هایی که دستیار کارگردان بودم و کارگردانان هم اکثرا مرد بودند، برایم بسیار جای تعجب داشت که معیار انتخاب آن‌ها برای بازیگر سلیقه و نیاز خودشان بود نه نیاز نقش وفیلم. وقتی معیار انتخاب این باشد، کسی که علاقه دارد اما پارتی ندارد یا برای کاراکتر خود ارزش قائل است پشت در می ماند. البته من پرس و جو کرده ام، می گویند در هالیوود هم این مسائل وجود دارد.  جای تاسف دارد وقتی کسی بازیگر انتخاب می کند برایش مهم نباشد نفر مقابل چقدر به حرفه اش علاقه دارد و چه اندازه به کاراکتر نزدیک است، بلکه بعضی کارگردانان و یا دستیارانشان  پیش خود می گویند آیا بعدا این خانم دوست دختر من می شود یا خیر.

پس شما هم با حرف های سلحشور موافق هستید؟

خیر من با حرف های ایشان موافق نیستم. اول بخاطر لحن و طرز بیانشان و بعد از آن بخاطر اینکه ایشان زنان بازیگر را به این فساد متهم کردند در حالی که من دارم از تمام عوامل حرف می زنم. اتفاقا تجربه نشان داده خانمی که با این شرایط وارد سینما شود بیشتر از یک یا دو فیلم دوام نمی آورد. این مسئاله به هیچ وجه شامل بازیگران خانم خوب کشورمان نمی شود.

آقای سلحشور خانم آنجلینا جولی را مورد خطاب خود قرار دادند، در حالی که فرهنگ هالیوود کاملا با ما متفاوت است. به نظر من مو، نوع لباس ها و حتی هیکل و بدن ایشان بی نظیر بوده و این ارتباطی به فساد ندارد. جناب سلحشور از این جریانات بی خبر هستند و کاملا از فرهنگ آنها بی اطلاع اند.

به عنوان حسن ختام گفتگو اگر به شما پیشنهاد بازی در هالیوود شود آن را می پذیرید یا جواب منفی می دهید؟

راستش را بخواهید الان نمی‌توان جواب داد، چون ممکن است پیشنهاد مالی بالایی بدهند که آدم را وسوسه کند، ولی مشکل اساسی که در این باره وجود دارد بحث تنهایی و غربت است که من را خیلی اذیت می کند. من دو ماه در انگلستان زندگی کردم، اما پس از همین مدت واقعا احساس تنهایی داشتم و گفتم هر چه اینجا هست را نمی خواهم و برگشتم. قطعا شما این را با هیچ موقعیتی نمی توانی جبران کنی. شاید خیلی افراد بتوانند دوام بیاورند، ولی برای من بسیار سخت بوده و کلا کار در ایران را ترجیح می‌دهم.

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 367 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

مطلب خواندنی از فاطمه معمتد آریا

وقتی بی‌زحمت هیچ چیز به دست نمی‌آید
«سیمین معتمد آریا» را همه به نام «فاطمه» می‌شناسند. او یکی از نسل اولی‌های سینمای بعد از انقلاب است و هفتم آبان سالروز تولد اوست. به همین بهانه زندگی ۵۰ سا‌له‌اش را زیر ذره بین می‌گذاریم تا بهتر بشناسیمش و شاید از او درس بگیریم.

در فیلم‌هایش جای خیلی از زن‌های این خاک نشسته؛ از پیرزنی که در گیلانه پسر جانبازش همه زندگی‌اش بوده، تا مادر یک دختر معلول در  اینجا بدون من. با صدایش در مدرسه موش‌ها کودکی‌مان را گذراندیم و آنقدر چهره مادر گونه‌اش را دیدیم که حتی مادری کردنش برای یک عروسک در کلاه‌قرمزی و پسرخاله هم برای‌مان باورپذیر بوده است. «سیمین معتمد آریا» را همه به نام «فاطمه» می‌شناسند. او یکی از نسل اولی‌های سینمای بعد از انقلاب است و هفتم آبان سالروز تولد اوست. به همین بهانه زندگی ۵۰ سا‌له‌اش را زیر ذره بین می‌گذاریم تا بهتر بشناسیمش و شاید از او درس بگیریم.

 آهسته و پیوسته…
فاطمه معتمدآریا از سال ۶۴ با فیلم «جدال‌» به‌طور رسمی‌ به جمع بازیگران سینمای ایران وارد شده و پله‌های ترقی را یکی یکی طی کرده است. چندی پیش جهانگیر کوثری در مورد او به روزنامه شرق گفته بود: «او سینما را از نوجوانی شناخته و به‌دلیل آن استعداد ژنتیک که دارد، توانسته سیر تکاملی را به‌خوبی طی کند. او یک روزه هنرپیشه نشده است؛ از عروسک گردانی شروع کرد، به نقش‌های کوتاه رسید و این مراحل را یک به یک طی کرد و یک اساس و بنیان برای خود در بازیگری گذاشت. تفاوت معتمدآریا با دیگر بازیگران این است که هر لحظه حاضر است در هر نقش متفاوتی ظاهر شود؛ درنقش‌های کمدی، سالارانه و نقش‌های متفاوت دیگر.»

  از مردم فاصله نگیرید
شاید همین نگاه او به همنوعانش باعث شده بود که مجتبی میرطهماسب در روزنامه شرق این‌طور توصیفش کند: «کافی است شما یک راسته خیابان را با او هم قدم شوید. کمتر کسی برای عکس گرفتن با او می‌آید، همه می‌آیند برای گفتن درددل و مشکلات‌شان با سیمین. زن، مرد، پیر و جوان سفره دل‌شان را برای او باز می‌کنند. سیمین نبض جامعه را می‌شناسد، این آغوش باز او برای رویارویی با مردم و مشکلات آن‌ها و حتی سرک کشیدن به فضاهایی که ممکن است با مشکلاتی همراه باشد جزو جدانشدنی از سیمین است و همین است که او را سیمین ماندگار سینمای ایران می‌کند.»

 هرگز تکرار نشوید
معتمد آریا اهل تکرار نیست. برای او هنر حرف اول را می‌زند و هرگز به سینما به‌عنوان یک فعالیت صرفا تجاری نگاه نکرده است. او در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود: «من آدم قائم به ذاتى در کارکردن هستم و از این‌که نقش تکرارى را بازى کنم همیشه خوددارى کرده‌ام. در هر فیلمى که بازى کردم بعد از آن اکثر سناریوهایى که به من دادند تکرار همان نقشم در آن فیلم بوده، فقط یا رنگ و لعاب یا اسمش تغییر کرده و من هرگز در بدترین شرایط روحى، مالى و هر چیزى که فکرش را بکنید حاضر نشدم خودم را در یک بخش جزئى هم تکرار کنم.»

  کم توان‌ها را فراموش نکنید
افتخارات معتمد آریا کم نیست. او را نباید تنها یک هنرمند کار کشته بدانیم؛ معتمد آریا در کنار فعالیت‌های هنری‌اش، ‌دستی هم در امور خیریه دارد. او در سال ۸۶ به‌عنوان «نخستین سفیر مهرآفرین» معرفی شد و در مراسم معرفی‌اش گفت: «هر کدام از ما سهمی‌ داریم، می‌توانیم سهم خود را برداریم و بقیه را به کسانی بدهیم که سهم‌شان پیش ماست. من در کار سینمایی تجلی اندیشه کارگردانم و در اینجا تجلی مهربانی یک ملت، امیدوارم شایسته باشم که بتوانم این جمع مهربان را دوباره در کنار هم جمع کنم.» معتمدآریا در یکی از مصاحبه‌های دیگرش که به مناسبت اکران فیلم «اینجا بدون من» صورت گرفته بود، گفت:«خیلی مفتخرم که می‌توانم با خانواده‌ها و کودکانی که معلولیت دارند ارتباط داشته باشم مثلا موسسه «رعد» یا یک کارخانه‌ای در قزوین هست که تمام مسئولان و کارکنانش معلول هستند. آدم در برابر توانایی‌های آن‌ها احساس ضعف شدید می‌کند. وقتی با آن‌ها در ارتباط هستید بعد از یک مدت فراموش می‌کنید که از نظر جسمی‌ بین‌تان تفاوتی وجود دارد. آن‌ها نیروی مضاعفی برای انجام کارهای مثبت دارند.»

 از تیم‌تان جدا نشوید
برای معتمدآریا همه چیز در قالب تیمش تعریف می‌شود. او به‌دنبال اثبات برتری‌اش نیست و سعی می‌کند با هم‌تیمی‌هایش همراه شود و به جای اثبات بالاتر بودنش کار تیم را بالاتر ببرد. به همین دلیل به روزنامه شرق گفته بود: «چیزی که بیشتر از همه برایم اهمیت دارد، این است که همه در یک سطح بازیگری قرار بگیریم. این اصلی است که به آن اعتقاد دارم و عمل می‌کنم. گاهی‌اوقات برای همکارانی که نخستین‌بار است با هم کار می‌کنیم، رفتار من خنده‌دار می‌شود. معمولا سعی می‌کنم همکارانی که در کنار من کار می‌کنند را بالا ببرم. هیچ وقت دوست ندارم کسی از من پایین‌تر باشد یا من بالاتر از همه باشم.»
 به ریشه‌ها پایبند باشید
قدرشناسی او را تنها در رفتارش نمی‌بینیم. او بارها و بارها در عین به رسمیت شناختن توانایی‌هایش، خودش را به پیشکسوتان سینمای ایران وابسته می‌داند: «جهان در حال حرکت است و ما ناگزیریم که خودمان را نزدیک کنیم و این مسئله نیازمند شناخت دقیق از گذشته فرهنگی ماست. من به‌عنوان فاطمه معتمد آریا اگر ندانم ریشه‌هایم در سینمای ایران کجاست دیگر شاخ و برگی نمی‌توانم داشته باشم. من بازیگری هستم که نوع کار خودم را وابسته به هنرمندان پیش از خودم می‌دانم و فکر می‌کنم سال‌ها دوری که سینمای ایران طی کرده تا به اینجا برسد، شکل‌دهنده هویتی بوده که امروز من به‌عنوان یک بازیگر دارم.»

  بی‌زحمت هیچ چیز به دست نمی‌آید
او که ۳۰ سال با سینمای ایران زندگی کرده و هرگز خودش را از این مسیر جدا ندانسته است، انتقادهایی هم به نسل جدید سینما وارد می‌کند. او در مصاحبه‌اش گفته: «این ویژگی نسل جوان امروز است. به دست آوردن چیزی بدون زحمت، خودشان هم هیچ تقصیری ندارند. بخشی از آن مربوط به شرایط اجتماعی می‌شود و بخش دیگر آن مربوط به حمایت بیش‌ازحد خانواده‌ها از فرزندان‌شان، آن‌ها هم مقصر نیستند، والدین می‌‌خواستند امنیتی که در جامعه حس نمی‌شود را در خانه برای فرزندان‌شان فراهم کنند. این نسل- نمی‌خواهم بگویم همه، حتما استثنا هم دارد- از سینما طلبکار است، در نتیجه قرار نیست به چیزی فکر کند. قرار است طالب چیزی باشد.»

تعداد صفحات : 1304

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 401
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 856
  • آی پی دیروز : 887
  • بازدید امروز : 14,848
  • باردید دیروز : 14,710
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 14,848
  • بازدید ماه : 14,848
  • بازدید سال : 2,005,577
  • بازدید کلی : 8,204,879